به گزارش دنده 6 – همه میدانند که پورشه سابقه حضور در مسابقات رالی را در کارنامه خود ثبت کرده است. این شرکت با رونمایی از ۹۱۱ داکار به گذشته خود نگاهی کرد و محصولی را آفرید که برای اثبات تواناییهای مدرن ساخته شده است؛ اما لامبورگینی نیازی به انجام این کار نداشت. هر چند ممکن است تخیلات انسانی به آفرود رفتن یک ابرخودرو یا سوپراسپرت بپردازد اما کسی واقعا آن را انجام نمیدهد؛ با این همه لامبورگینی تصمیم گرفت به این فانتزی پاسخ بدهد و مدل استراتو را روانه بازار کند. ایتالیاییها فهمیدند ساختن چنین مدلی میتواند برای مشتریانشان جذاب باشد؛ و شد آنچه شد!
هر چند این کوپه گرانقیمت برای پیمودن مسیرهای رالی و لذتبردن از صدای پیشرانه V10 ساخته شده است اما با ورود به جاده، کمی از نسخههای عادی اوراکان ندارد. از آنجا که ارتفاع فنربندی غیرقابل تنظیم تنها ۱.۷ اینچ افزایش پیدا کرده است، موقعیت راننده هم تفاوت خاصی ندارد؛ تنها تفاوت اصلی، سروصدای قطعات آفرود و نگرانی کمتر برای گذر از مسیرهای نامناسب، دستاندازها و موانع طبیعی کوچک است.
وقتی در مسیرهای جادهای با استراتو رانندگی کنید، ممکن است انتظار سواری اوراکان ایوو را داشته باشید که منطقی به نظر میرسد؛ اما بهرهمندی این خودرو از تایرهای آفرودی روی چسبندگی آن تاثیر میگذارند و گاهی کمفرمان ایجاد میکنند. برای خروج موفق از یک پیچ باید ورودی گاز و ترمز را از هم جدا کرد؛ نمیتوان از آن انتظار تمرکز بالای اوراکان STO و… را داشت. البته این مشکل تنها در رانندگی سریع و سنگین پیست هویدا میشود و راننده عادی نیازی به نگرانی درباره آن ندارد.
رانندگی این خودرو در پیست و بزرگراه همچنان جذاب است اما راننده زمانی از استراتوی خود لذت میبرد که آن را در مسیرهای ماسهای و رالیمانند براند؛ جایی که خانه استراتو محسوب میشود. همهچیز تا چند دور در پیستهایی رالی به خوبی و خوشی میگذرد تا اینکه خودرو محدودیتهایش را به راننده نشان میدهد. با ورود به مسیرهای سرسخت، فشار به سیستم فنربندی و محافظ زیرین بدنه افزایش پیدا میکند که نخستین تاثیر خود را روی هوشوحواس و نگرانی راننده نشان میدهد؛ هر چند استراتو از پس همه آنها برمیآید.
بنابراین استراتو برای آفرود سنگین، خزیدن روی صخرههای تیز و مسابقات رالی صحرایی خلق نشده است؛ همانطور که مدیر بخش فنی پروژه لامبورگینی تولید میدهد، اوراکان استراتو خودرویی چندمنظوره است که برای گذر از مسیرهای شوسهای در تابستان و مسیرهای برفی در زمستان مشکلی ندارد. درست مانند یک گونه جانوری نادر، اوراکان استراتو هم رفتاری جذاب از خود نشان میدهد اما نباید آن را در محیطهای کنترل نشده رها کرد؛ اما وقتی حرف از محیطزیست طبیعی آن باشد، تجربه سواری لامبورگینی چهارچرخ محرک را به سطحی تازه میرساند.
پوشه ۹۱۱ داکار؛ قهرمانی در لباس مبدل؟
فقط یک نگاه به این اسب آلمانی مشخص میکند که با خودرویی جدی طرف هستیم؛ خودرویی که به تقلید از گذشتگان خود مشغول شده است و با طرح الهامگرفته از پورشه ۹۱۱ SC/RS مسابقات پاریس-داکار ۱۹۸۴ سعی دارد خود را مهم جلوه کند. نسخه موردآزمایش این خودرو به پکیج ۲۸ هزار دلاری «رالی دیزاین» هم مجهز شده که امکانات آفرودی بیشتری مانند کیف ضدآب، تخته ریکاوری و… را در اختیار راننده قرار میدهد.
۴۷۳ اسب بخار قدرت و ۵۷۰ نیوتن متر گشتاور این آفرودر اسپرت از یک پیشرانه ۳ لیتری ۶ سیلندر تخت تویین توربوی پورشه استخراج میشود و نهایتا از طریق یک جعبهدنده ۸ سرعتی دو کلاچه خودکار و با سیستم مبدل گشتاور به هر چهار چرخ میرسد.
در زمینه امکانات از لامبورگینی جلوتر است؛ این خودروساز با ارائه سیستم فنربندی هیدرولیکی قابلتنظیم، دو حالت آفرود و رالی برای رانندگی خارج از جاده آرام و سریع و قطعات ظاهری بیشتر، روحیه غنیتر را برای ۹۱۱ داکار ایجاد کرده است. با این وجود این سواری است که نشان میدهد پورشه در برابر لامبورگینی به چه برتریهایی رسیده است. خوشبختانه این مدل هم مانند سایر مدلهای ۹۱۱، درمسیرهای شهری و برونشهری رفتاری مناسب را از خود نشان میدهد و برخلاف انتظار، قطعات و تجهیزات آفرودی پر سروصدایی ندارد.
پورشه ۹۱۱ بهعنوان خودرویی شناخته میشود که زندگی را برای مالک خود راحت میکند؛ ۹۱۱ داکار هم همین ویژگی را از برادران اسپرت خود بهعاریه گرفته است. هر چند بهلطف ارتفاع بیشتر و روحیه رالی این خودرو، نگرانی راننده از ناهمواریهای مسیرهای آسفالتی کمتر است اما تنها فشردن یک دکمه لازم است تا ۹۱۱ داکار هویت اسپرت پیشینگانش را به یاد بیاورد و با تکیهبر کوتاهترین نسبت دنده ممکن، آماده سبقت شود. ۹۱۱ داکار در مسیرهای رالیمانند هم با دقت بالایی میپیچد. عملکرد آن با تکیه بر قدرت بالا و خاموش شدن سیستمهای نگهدارنده جادهای، لحظاتی بهیادماندنی را برای راننده خلق میکند
یک هدف، دو خودرو، دو برنده
هم لامبورگینی اوراکان استراتو و هم پورشه ۹۱۱ داکار به راننده خود هشدار میدهند که در مسیرهای رالی، از سرعت غیرمنطقی پرهیز کنند و بهجای آن، روی مسیرهای شنی دریفت بزنند و از پرشهای کوچک خود لذت ببرند. وقت راننده محدودیتها را درک کند و بتواند آن را بهعنوان بخشی از هویت این خودروها بداند، با دو خودرو روبهرو میشود که تا شاید تا چند نسل دیگر هم استحقاق حضور در خط تولید را داشته باشند. میتوان به هر دو آنها خرده گرفت اما میتوان نیمه پر لیوان را دید. نظر شما درباره این دو سوپراسپرت چیست؟ آیا شرکتهای دیگری چون فراری و مکلارن هم باید به این رقابت ناخواسته بپیوندند؟