تولید خودروی برقی ملی
ایران هم برای همسو شدن با بازار خودروی جهان برنامهریزی کرده است اما چند درصد احتمال موفقیت وجود دارد؟
به گزارش دنده 6 – کشور ما به بهرهمندی از منابع غنی نفت و گاز شناخته میشود و با وجود کیفیت پایین هوا در کلانشهرهایش، در مدیریت گازهای آلاینده صنعتی و… ناتوان مانده است. بر پایه گزارشها، سطح بارندگی نسبتبه پنجاه سال گذشته کاهش شدیدی داشته و روند افزایش آلاینده هم روبه رشد است. درحالیکه تهران تنها شهر جهان نیست که با این مشکلات دستوپنجه نرم میکند اما یکی از بیشترین سطوح آلودگی را تجربه میکند.
چرا باید برقی شد؟
کشورهای پیشرفته برای مقابله با معضل افزایش آلایندهها به خودروهای برقی روی آوردهاند که فراوری مواد اولیه آنها هم با تولید آلاینده بسیار زیاد همراه است اما کارشناسان امید دارند که تا دهه آینده به وضعیتی پایدار دست پیدا کنند. درهرصورت، صنعت خودرو مسیر خود را برای برقیشدن آغاز کرده است و میخواهد نهایتا تا یک دهه دیگر به آن برسد.
خودروسازان داخلی هم برای عقبنماندن از این قافله، اعلام کردهاند که قصد ساخت نمونه برقی محصولاتشان را دارند؛ در همین راستا، ایرانخودرو بهعنوان نخستین تولیدکننده خودروی برقی ایرانی، در سال ۱۳۹۸ از پروژه تارا برقی پردهبرداری کرد. هرچند قرار بود این خودرو با هربار شارژ کامل به مسافت قابلپیمایش ۳۴۰ کیلومتر دست پیدا کند اما هرگز رنگ خط تولید را به خود ندید. ایرانخودرو برای جبران این ماجرا، مهرماه امسال از پروژه تازه ریرا برقی رونمایی کرد.
تاکنون تنها با تبلیغات خودروسازان مواجه شدهایم. هنوز حتی خبر موثقی از عرضه رسمی ریرا بنزینی نیست چه برسد به نمونه برقی این کراساوور کوچک که شاید چند سال دیرتر از آنچه که باید رونمایی شده است. با اینکه مجموعههای کوچکتر و حتی گروه صنعتی مپنا هم برای معرفی خودروی برقی داخلی تلاش کردهاند، چرا اینگونه به نظر میرسد که صنعت خودروی ایران با برقیشدن فاصله زیادی دارد؟ آیا در این بخش جایی برای خوشبینی هست؟
آیا فناوری ساخت داریم؟
تولید خودروی بنزینی داخلی دههها درحال انجام است و با این وجود، هنوز به استانداردهای لازم نرسیده است. چرا و چگونگی این ماجرا مقالهای جدا را طلب میکند اما برای اطلاع بیشتر میتوانید مقالات مرتبط را مطالعه کنید. پس زمانی که در تامین بازار داخلی با مشکل مواجه شدهایم، بهطور منطقی نمیتوان روی بهبود وضعیت با تغییر پیشرانه از بنزینی به برقی خوشبین بود. انگار تنها صورت مسئله را عوض کردهایم؛ اما چرا؟
ساخت خودروی برقی فناوری میخواهد. فناوری که با وجود دانش گروههای صنعتی بزرگ کشور و تجربه آنها در ساخت لوازم الکترونیک، همچنان دور از دسترس است. تولید لوازم خانگی برقی هم در ایران با کیفیت لازم انجام نمیشود پس خودروی برقی که بهمراتب پیچیدهتر خواهد بود، نمیتواند گزینه بعدی این شرکتها باشد؛ چراکه سالها با توسعه فناوری لازم برای ساخت این محصولات فاصله دارند.
به نظر میرسد چاره راه در این بخش وارد کردن فناوری و ایجاد همکاری با شرکتهای خارجی باشد. بهلطف تحریمهایی که امروزه به برچسب نام کشورمان تبدیل شدهاند، ایجاد همکاریهای موثر از همیشه دشوارتر شده است و عملا نمیتوان روی آنها حساب باز کرد. شاید تنها میتوان روی چین حساب باز کرد؛ البته روند امضای قراردادهای خودرویی با این کشور هم چندان سرعت بالایی ندارد پس در حال حاضر روی چین هم نمیتوان حساب باز کرد. بهینهسازی، تولید و… باتری، شاسی، شارژر و سایر اجزا داخلی محصول برقی با کیفیت مناسب، سالها توسعه لازم دارد. بنابراین پاسخ سوال این بخش بهاینصورت خواهد بود: نه! فناوری ساخت نداریم. متاسفانه برای رسیدن به این نتیجه به آمار رشد علم نیازی ندارید، خروجی بازار گویای همهچیز است.
زیرساخت چطور؟
یکی از اصلیترین معضلاتی که کشورهای اروپایی در روند برقیسازی با آن روبهرو بودند و اتفاقا سرمایههای بسیاری هنگفتی را صرف آن کردند، ایجاد زیرساختهای لازم برای تولید، کاربردیسازی و نگهداری وسایلنقلیه برقی محسوب میشود. برای نمونه، آلمان قصد دارد تنها تا سه سال آینده مبلغ ۶.۳ میلیارد یورو را صرف ایجاد ایستگاههای شارژ کند.
ایران هم از این قاعده مستثنا نیست و باید برای ایجاد زیرساخت هزینه کند اما با کمبود همیشگی بودجه بعید است بتوان روی گسترش این بخش در کشور چندان امیدوار بود. حتی اگر سرمایه مناسبی هم برای آن کنار گذاشته شود، باز اجرا و بهرهوری آنها چند سال به درازا خواهد کشید. ناگفته نماند که اگر بخواهیم در زمینه اجرا این طرح هم «خودکفا» شویم، باز باید چندین سال دیگر به این زمان اضافه کنیم. گروه مپنا هماکنون از مرکز شارژ وسایلنقلیه برقی خود رونمایی کرده است که با توزیع گسترده در سراسر کشور و کاربردیشدن فاصله زیادی دارد. پس زیرساخت چندانی هم نداریم!
برق چطور؟ خود برق را داریم؟
ایجاد ایستگاههای شارژ «مطمئن و قابلاتکا» نیازمند ساخت دقیق، صرف هزینه بالا و از همه مهمتر، تامین برق همیشگی آن است. نمیتوان خودروی برقی را به مشتری فروخت و بعد او را به شارژکردن در ساعات ۱۰ شب تا ۶ صبح محدود کرد. مشتری «دسترسی ساده به خدمات» میخواهد وگرنه اصلا خرید نمیکند. با نگاهی به این قسمت میبینیم که هماکنون روند راهاندازی ایستگاههای شارژ، روبه رشد است. همراستا با این پیشرفت، مصرف برقمان هم افزایش پیدا میکند.
باتوجه به نکته یادشده میخواهم ذهن شما را به قطعی ساعتی برق در روزهای تابستان معطوف کنم که چند سال اخیر گریبانگیر کشور عزیزمان شده است. هرچند نتیجهگیری در این بخش، مطالعات دقیق میخواهد اما با توجه به تجربه شهروندی میتوان به نتیجهای کلی رسید. میخواهم شما این جمله را کامل کنید: برق کافی هم… .
تیری در تاریکی
با وجود همه این مسائل، ممکن است آینده روشنی پیش روی خودروسازی برقی در ایران باشد. اگر از اهداف تخیلی دولتی در این طرح بگذریم، میبینیم که چالشهای پیش رو مانند کمبود دانش تولید، زیرساخت و شدت تحریمها کار را برای صنعتگران دشوار کرده است؛ اما هر فناوری تازهای برای رشد و عمومیشدن، همین روند را طی میکند. پس بین هزار نکته نامحتمل، بخشی واقعگرایانه هم وجود دارد.
با این همه باید در نظر بگیرید که ۸۰ درصد برق موردنیاز ما از نیروگاههای حرارتی تامین میشود پس تولید خودروی برقی و برقرسانی آن با سوخت چندان منطقی نیست. گره کار کجاست؟ گمان میکنم مثل همیشه هدفگذاری نادرست. ظاهرا برقیشدن خودروهای داخلی با هدف «کاهش مصرف سوخت، محض رضای حفظ سوخت فسیلی بیشتر» انجام خواهد شد نه «کاهش تاثیرات زیستمحیطی سوختها»! انگار مسئولان اهداف جدید را روی تخته گذاشتهاند، چراغ را خاموش کردهاند و تیرهای دارت را به سمت اهداف پرتاب میکنند! حتی اگر فرض بگیریم در جهانی موازی، در آینده نهچندان دور به تولید خودروی برقی مناسب هم رسیدیم…
آیا اصلا کسی حاضر به خرید میشود؟
امروزه با وجود افزایش دورهای قیمتها به سختی میتوان ساخت محصول بهینه، باکیفیت و مقرونبهصرفه را با برچسب داخلی متصور شد؛ این مورد هم لزوما از کوتاهی صنعتگر ایرانی نیست. برای درک بهتر آن هم تنها کافی است خود را برای ساخت یک خانه تازه آماده کنید. در حوزه خودرو، داستان کمی متفاوت است. از نبرد خودروسازان با مردم بر سر افزایش قیمتهای محصولاتی نهچسب گرفته تا نگرانی همان مردم از افزایش قیمت سوخت، وضعیت بهطور خلاصه «نابهسامان» است.