اخباراخبار داخلینگاه

“تو ایران می بینمت”،بازگرداندن توریست ها به ایران

«See you in iran» خیلی‌ها با این صفحه ایران را کشف کرده‌اند. تصمیم گرفته‌اند به ایران سفر کنند و تصویر ذهنی‌شان را تغییر دهند. تصویری که معمولاً توسط رسانه‌های خارجی ساخته ‌شده و با تصویر واقعی از زمین تا آسمان تفاوت دارد.

 این صفحه مجازی در فیس بوک فعال است و «در ایران ببینیم‌تان» نام دارد. صفحه‌ای که پر است از تصاویر جذاب از نقاط دیدنی ایران، از شمال تا جنوب، غذاهای ایرانی و البته کلی سؤال و بحث برای آن‌هایی که اطلاعاتشان درباره ایران کافی نیست. چند توریست خارجی و دو نفر از اداره‌کنندگان این صفحه، میهمان ما هستند تا درباره تجربه‌شان از ایران‌گردی و بازنمایی تصویر متفاوت از ایران صحبت کنند.

 

seeyouiniran

نوید دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه کالیفرنیا یکی از اداره‌کنندگان این صفحه است: «نخستین بار ایده شکل گرفتن این صفحه در تونس به ذهنم رسید. این کشور به توریستی بودن معروف است و سالانه مسافران زیادی به آنجا می‌روند. من هم برای سفر به این کشور رفته بودم. آنجا خیلی‌ها از من درباره ایران سؤال می‌کردند. همان‌جا از خودم پرسیدم، چرا بااین‌همه جاذبه، کمتر کسی به ایران سفر می‌کند؟ با وجود این همه قشنگی، چرا ایران توریست کمتری دارد؟ همان‌جا تعجب دوستان را می‌دیدم از اینکه مگر می‌شود به ایران هم‌ سفر کرد؟ فکر کردم کلی دوست و آشنا می‌شناسم که تجربه سفر به ایران را داشته‌اند و اگر جایی باشد که از تجربه‌هایشان بگویند و بنویسند قطعاً موجب تشویق دیگران برای سفر به ایران می‌شوند.»

مهسا، دانشجوی کارشناسی ارشد رایانه در آلمان هم به همکاری با گروه تشویق می‌شود: «از دوستانمان که ایران را دیده بودند، خواستیم درباره سفرشان بنویسند و از تجربه‌هایشان بگویند.»

 

see-you-in-iran2

کم‌کم گروه شکل گرفت و پر شد از تصاویر و خاطرات جالب از ایران. البته سؤال هم کم نبود. سؤال‌هایی که گاهی شکل بحث به خود می‌گرفت و موجب دیالوگ میان اعضا می‌شد. مثلاً خیلی‌ها می‌پرسیدند آیا ایران امن است؟ وقتی بیش از 200 نفر که ایران را دیده بودند، به این پرسش جواب مثبت می‌دادند، خیال سؤال‌کننده هم راحت می‌شد. به قول مهسا وفایی: «درواقع ما روایت متفاوت و جدیدی از ایران ساختیم. تصویری که خلاف تصویر رسانه‌های غربی از ایران بود. رسانه‌هایی که قصد دارند از ایران تصویر کشوری عقب‌افتاده ارائه دهند.»
حالا بشنوید از توریست‌هایی که از طریق این صفحه بیشتر با ایران آشنا شدند و به کشورمان سفر کردند. بعضی‌هایشان چند روزی است به تهران رسیده‌اند و تعدادی هم بیش از دو هفته است ایران‌گردی می‌کنند.

 

 

seeyouiniran2  

همگی جوان، پرشور و باانرژی. آن‌ها تا حد زیادی می‌توانند تصویر توریست‌های پیری را که فقط از آثار باستانی عکس می‌گیرند، از ذهنم پاک کنند. بیشترشان دلشان می‌خواهد در خیابان‌های شهر قدم بزنند، شب‌های زنده شهرهای ما را ببینند، با مردم حرف بزنند، سری به کافه و مکان‌های دیدنی بزنند و چیزهایی از این دست؛ تجربه زندگی واقعی در ایران.

 «ترسا» در برلین زندگی می‌کند و دانشجوست: «برای من جالب بود ایران را از نزدیک ببینم. در روزنامه‌های آلمانی خیلی درباره اینجا خوانده بودم اما تصویر خیلی مشخصی با این روایت‌ها از ایران نداشتم. برای همین تصمیم گرفتم خودم به ایران بیایم.» او تا حالا فقط تهران را دیده: «شهر خیلی جالبی است و بیش از همه رفتار دوستانه مردم شگفت‌زده‌ام کرده.»
 «جسیکا» هم دانشجوست: «من تعداد زیادی از کشورهای عربی را دیده بودم. بعد این صفحه را دیدم و فکر کردم خیلی موقعیت جالبی است و باید بروم ایران. فکر می‌کردم آمدن به ایران سخت و پیچیده است.

 گرفتن ویزا دشوار است اما همه‌چیز خیلی راحت بود. اول آمدم به ارمنستان و بعد هم ایران.» جالب اینکه خیلی‌ها فکر می‌کنند ایران هم یک کشور عربی است اما در نخستین لحظه‌ها این تصور از بین می‌رود و آنها ایران دیگری را کشف می‌کنند.

seeyouiniran3

 «مایا»دانشجوی سوئدی حرف‌هایش را با یک سلام لهجه‌دار شروع می‌کند. او در امریکا مطالعات جنسیت می‌خواند: «خیلی درباره تاریخ ایران خوانده‌ام و مادربزرگم هم همیشه برایم درباره ایران حرف می‌زد او ایران را ندیده بود اما اینجا را خیلی دوست داشت. ایرانیان زیادی را هم در دانشگاه دیده بودم. ایرانی‌ها آدم‌های مهربانی هستند، غذاهای ایرانی را دوست دارم. همه‌جا زیباست. همه‌چیز تا اینجای سفر برایم جالب بوده. بویژه مردم ایران را بسیار مهربان دیدم. وقتی به آدم نگاه می‌کنند، لبخند می‌زنند.

see-you-in-iran3

 خیلی از مردم به من گفتند دوست دارند سوئد، کشور من را از نزدیک ببینند. کاش امکان چنین تبادلی ایجاد شود.» مایا دو هفته کامل را در ایران گذرانده و به‌جز تهران، اصفهان و کاشان را هم دیده.

«لارا» ایتالیایی است و فلسفه می‌خواند. چهره‌اش خیلی شبیه ایرانی‌هاست: «من تا قبل از دیدن این صفحه، خیلی کم درباره ایران می‌دانستم. بعد با خودم گفتم باید بروم ایران. 5 روز را اینجا گذرانده‌ام. این 5 روز واقعاً برایم جالب و بسیار متفاوت از آنچه بوده که قبلاً درباره ایران دیده و شنیده‌ام. دوست دارم درباره آنچه دیده‌ام فکر کنم. بویژه درباره سبک زندگی ایرانی‌ها.»

seeyouiniran5

 لارا نه‌تنها چهره‌اش شبیه ایرانی‌هاست که حتی معتقد است ایرانی‌ها از جهت ذهنیت و تفکر هم خیلی شبیه ایتالیایی‌ها هستند. با خنده حرف‌هایش را ادامه می‌دهد: «جوری که مردم رفتار می‌کنند، بویژه درباره قوانین و چشم‌پوشی از برخی قوانین، خیلی شبیه ایتالیایی‌ها هستند. ایتالیایی‌ها هم اغلب قانون‌گریزند. شما هم مثل ما هستید. البته درست مثل مردم ما مهربان، پذیرا و خونگرم هم هستید.»

 بچه‌ها با خنده داستانی را تعریف می‌کنند که کمی قانون‌گریزی هم در خود دارد: «لارا آن‌قدر شبیه ایرانی‌هاست که موقع رفتن به موزه او را به‌عنوان ایرانی معرفی کردیم و بلیت ارزان‌تر برایش خریدیم. بلیت خارجی‌ها گران‌تر است.»
مایکل آلمانی هم با لهجه سلام می‌گوید، حسابی شلوغ و شوخ است: «همین‌که راحت ویزا گرفتم، برایم خیلی جالب بود. ما در فرودگاه ویزا گرفتیم. نگران بودم ایرانی‌ها برای ویزا دادن خیلی سؤال‌پیچمان کنند. این روز ایرانی‌های زیادی دیدم که درباره فرهنگ و سیاست حرف می‌زنند. بازنمایی ایران در غرب واقعاً شبیه آن چیزی نیست که وجود دارد. سه روز است اینجا هستم و هنوز تصوراتم درباره ایران کامل نشده.»

see-you-in-iran4

یکی از آنها در پاسخ به این سؤال که فکر می‌کنند ایران برای جوانان غربی هم جذاب است یا نه؟ می‌گوید: «ایران برای خیلی از جوان‌ها می‌تواند جذاب باشد. هرچند ایرانی‌ها انگلیسی کم می‌دانند. اما صفحه‌های مجازی زیادی هست و امکان ارتباط با ایرانی‌ها را فراهم می‌کند. من حتماً به دوستانمان توصیه می‌کنم به ایران بیایند. به‌اندازه کافی در ایران کافه‌های جذاب و مکان‌هایی وجود دارد که برای جوانان جذاب باشد. زندگی در ایران جریان دارد. همه‌جا خانواده‌ها نشسته‌اند و دورهم غذا می‌خورند. همه این‌ها برای ما جذاب است. به هرکدام از دوستانم که خبر دادم به ایران می‌روم، گفتند خوش به حالت. این روزها آمدن به ایران مد است، یک جورهایی روی بورس.»

 نوید می‌گوید: «من تا 23 سالگی در ایران بودم و یک خارجی هم در خیابان‌ها نمی‌دیدم اما این روزها توریست‌های خارجی زیادی می‌بینم. چیزی که برای من در ایجاد این صفحه مهم بود اینکه دیگر ایران به‌عنوان یک کشور عقب‌افتاده جا زده نشود. تغییر این تصویر برای من خیلی مهم بود. این در تجربه زندگی روزمره همه ایرانی‌های خارج از کشور هم هست. مثلاً دوستان ما مدام درباره ایران سؤال می‌کردند. تا جایی که گاهی جواب می‌دادم بروید و در گوگل جست‌و‌جو کنید. اما الان راحت آنها را به این صفحه راهنمایی می‌کنم تا ببینند مسافرهای خارجی درباره ایران چه می‌گویند.»

 مهسا هم می‌گوید: «مثلاً در کشوری مثل تونس همه می‌دانند کجا ویزایشان را بگیرند، کجا بروند. اما خیلی اوقات درباره ایران اطلاعات در دسترس نیست یا اطلاعات غلط به توریست داده می‌شود.»  این صفحه به سؤال خیلی از کسانی که قصد دیدن ایران را دارند یا اطلاعات نادرستی درباره آن دارند هم پاسخ می‌دهد. مثلاً مایا در سوئد هرچقدر تلاش کرده بود از طریق سفارت ایران و وب‌سایتش راه‌های گرفتن ویزا را پیدا کند، کمتر موفق شده بود. اما با مراجعه به گروه راحت فهمیده بود باید چکار کند. درعین‌حال عکس‌های الهام‌بخش زیادی از ایران هم در آنجا دید که او را برای سفر به ایران علاقه‌مندتر کرد. لارا هم وقتی به سفارت ایران زنگ‌زده بود. کسی در جواب به او گفته بود: «به دخترهای زیر 30 سال ویزا نمی‌دهند.» بعد با اعضای گروه مشورت کرد و دختران زیر 30 سال گروه که پیشتر به ایران سفرکرده بودند، خیالش را راحت کردند، که این‌طور نیست.

 نوید توضیح می‌دهد: «پروپاگاندای رسانه‌ای علیه ایران در کشورهای دیگر واقعاً زیاد است. ما تلاش کردیم با ساختن یک رسانه آلترناتیو، که برخلاف رسانه‌های دیگر توسط اعضا و مخاطبان رسانه، اداره و تولید محتوا می‌شود، امکان درکی متفاوت از ایران را با روایت‌های مسافران ایران فراهم کنیم. امیدوارم آمدن توریست به ایران، فقط به خاطر مسائل اقتصادی نباشد و مبادله فرهنگی هم انجام شود. آدم‌ها دورهم جمع شوند، حرف بزنند و… یعنی توریسم را به تبادل فرهنگی تبدیل کنیم.

 ما اگر مسأله‌ای هم داریم، خودمان باید حلش کنیم. به همین خاطر بااینکه به همبستگی جهانی اعتقاد داریم، همه جا اعلام کرده‌ایم مسائل سیاسی و اجتماعی در ایران صرفاً مسأله مردم ایران است و نیازی به تبلیغ گفتمانی که غرب را به عنوان ناجی معرفی می‌کند نداریم.

 این طور بحث‌ها همیشه در گروه وجود دارد و طیف گسترده‌ای از موضوعات اجتماعی و فرهنگی را در بر می‌گیرد.» قرار است توریست‌ها چند روز آینده‌شان را در «ماسال» گیلان بگذرانند.عکس‌های ماسال و طبیعت شمال را دیده‌اند. می‌گویند از همین حالا برای دیدن طبیعت ایران هیجان زده‌اند/انتخاب

6 دیدگاه

  1. توی اصفهان و شیراز شاید تک و توک توریست جوون ببینید. ۹۰ درصد اونها بالای ۶۰-۵۰ سال دارن که تمام دنیا رو رفتن و آخر کاری اومدن ایران. البته حقم دارن. وقتی انواع محدودیت ها اعمال میشه، هیچوقت دلشون نمیاد اینجا پول خرج کنن.
    در اصل مبنای گردشگری و مسافرت اینه که طرف لذت ببره. حالا شما حساب کنید کسی که انواع و اقسام لذت ها و تفریحاتو جای دیگه تجربه کرده، به محض اینکه از هواپیما پایین میاد باید روسری سرش کنه، باید به جای شلوارک شلوار بپوشه. باید یقه شو ببنده. وارد شهر میشه هیچ خبری از جاذبه های توریستی مثل موزیک زنده و ر ق ص و شادی و احیانا فستیوال و آتش بازی نیست. د ی س ک و وجود نداره. کنار دریا بگیر و ببنده و خیلی چیزای دیگه.
    خود ما ایرانی ها تفریح میریم کشورهای همسایه که راحت باشیم، بعد از اونا انتظار داشته باشیم بیان داخل ایران؟ حالا چند تا ایرانی خارج نشین بیان کلی تعریف کنن که چنین و چنان، نتیجه فقط این میشه که از صد نفر یکی هم دلش نمیاد کلی جای دیدنی توی دنیا رو ول کنه و بیاد ایران.

  2. نیان بهتره همون تصوری که از ایران دارن هم خراب میشه.
    فرض کن از یه کشور پیشترفته بیای ایران همه ماشینا مال ۳۰ سال پیش و از همه بدتر اکثرٱ پژو ، آلودگی ، همه مردم ناراحت و عصبی !
    آدم یاد کوبا میفته که همه ماشیناشون قدیمین.
    یادمه ۱۰ سال پیش اصفهان توریست زیاد میدیدم ولی الان به ندرت و توی جاهای خاصی میشه دیدشون.
    دو سال پیش عید رفتم شیراز ، باغ ارم که عده ای سرباز رو هم‌ فکر کنم با چند تا گروهبان آورده بودن اردو و تفریح که یه توریست پیر از سربازا درخواست کرد که عکس بندازه و سربازا هم جمع شدن و عکس انداختن و همه خندون ? بودن که یه دفه یکی از گروهبان ها با این حالت ?? از دور حمله کرد سمت توریست عکاس و دوربینش افتاد زمین و فیلمشو برداشت!!!
    همه سربازا و مردمی که اونجا بودیم فکمون ۲ متر باز شد? توریسته هم کپ کرده بود? ، شانس آورد سکته نکرد.
    دلیل حرکته اون بزرگوار رو نمیدونم ولی اون موقع به عنوان یه ایرانی از خجالت تا یه ساعت عرق سرد ? رو پیشونیم میومد و حالم خراب بود.
    بهتره که نیان تا آبرومون بیشتر نرفته.

  3. با نظر آقالینکلن کاملا موافقم.ضمن همونجورکه آق محسن هم فرمودند توریست دوست داره راحت باشه و لذت ببره من دبی بودم اونجا هیچی به جز ماسه نداره ولی اینقدر فکر مسولینش بازه و آینده نگرن که از شن طلا ساختند.

  4. فقط چین به چین رهسپار شوند که کشوری موطن چینی دوستان است چین نجات بخش جهانیان و کشوری با مردمی درستکار و خودروسازی بسیار پیشرفته تر از کره جنوبی و در حد و کمال جاپن میباشد پس به چین بروید ای توریستان دلربا

  5. چیزی که مسلمه اینه که ایرانیها خودشون رو خیلی دست کم میگیرند در حالی که از جذاب ترین فرهنگ های مستقل دنیا هستند . من در سفرهای زیادی که داشتم و برخورد زیاد با توریست ها متوجه شدم که فرهنگ و منش ایرانی ها خیلی هم براشون گیرا و جذابه حتی کسانی بودند که میگفتند دید جدیدی از جهان پیدا کردند و میخوان در مورد سبک زندگی و جهان بینی خودشون تجدید نظر کنند . یکی از دوستان در مورد وضعیت خودرو کشور گفت . اتفاقا یکی از توریست ها میگفت چقدر ماشین روز دنیا و لاکچری در تهران دیدم اصلا فکر نمیکردم اینجوری باشه . هر چند این دیدگاه با توجه به دید حداقلی قبل از سفرش بود . در مورد دوست دیگه که نبود رقص و کارناوال و اینا رو فرموده بود باید عرض کنم چرا با دید خودتون به مساله نگاه می کنید .برای کسی که از کودکی اینا رو دیده اینا روزمره و تکراریه .مثلا برای کسی که تو اروپا زندگی میکنه جنگل و دریا خیلی عادیه در حالی که زمانی با توریست ها بودم تو کویر یزد و بعدش هم شهداد کرمان که به حدی خشک و گرم بود توی فروردین که من پوست انداختم اینا کلی ذوق کرده بودند و نمیخواستند برگردند . عاشق یزد شده بودند و هر دیوار خشتی خرابه ای براشون جذاب بود و عکس میگرفتند . ما درک نمیکنیم . اونا از کودکی اسطوره های باستان و قصه های اعجاب انگیزشون ریشه در خاور میانه داشته . سرزمین ادیان و تمدن های باستانی و داستان های اعجاب انگیز . خواهش می کنم دست از این خودتخریبی بردارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا