اخبارفناوری و تکنولوژی

حذف جانبدارانه اکانت‌ها و تسلط لابیگری صهیونیستی بر مدیریت محتوای شبکه‌های اجتماعی

محقق حوزه فضای مجازی، دوگانگی در حذف اکانت‌های شبکه‌های اجتماعی را نشان‌دهنده تسلط لابی‌های صهیونیستی بر مدیریت محتوای شبکه‌های اجتماعی دانست و گفت: در حالی که غرب به‌عنوان حامی اصلی آزادی بیان شناخته می‌شود، در عمل رویکردهای متفاوتی در خصوص حذف اکانت‌ها وجود دارد و انتظار می‌رفت در برابر تعلیق اکانت‌های موضوعاتی مانند فلسطین یا مقاومت اسلامی، واکنش‌هایی از سوی مدافعان حقوق بشر و آزادی بیان شکل گیرد، اما متأسفانه شاهد سکوت معناداری هستیم.

به گزارش دنده6 : علی اکبر اصولی از تحلیل‌گران و فعالان فضای مجازی، حذف یا تعلیق اکانت‌ها در شبکه‌های اجتماعی را عموماً بر مبنای قوانین و مقررات پلتفرم‌ها دانست که کاربران در هنگام ثبت‌نام آنها را می‌پذیرند، گفت: این قوانین شامل مواردی مانند جلوگیری از انتشار محتوای تهدیدآمیز، نقض حق کپی‌رایت، فعالیت‌های اسپم و نفرت‌پراکنی است. به عنوان مثال، محتوای تهدیدآمیز علیه امنیت عمومی یا انتشار اخبار جعلی در دسته نقض قوانین قرار می‌گیرند.

وی افزود: این مساله در ظاهر برای حفظ امنیت کاربران و محافظت از محیط سالم ارتباطی طراحی شده است و در ابتدای کار، امری بدیهی به نظر می‌رسد؛ اما داستان از جایی جالب می‌شود که تفسیر این قوانین و مقررات به صورت کاملاً واضحی، جانبدارانه و سلیقه‌ای صورت می‌گیرد. مثلاً ایلان ماسک، مالک پلتفرم ایکس گفته بود هر کسی که عبارت «از رودخانه تا دریا» را در X پست کند، تعلیق خواهد شد؛ چرا که به معنای نسل‌کشی است و هر کسی که خواستار نسل‌کشی باشد، تعلیق خواهد شد. با این حال، بسیاری از حساب‌های صهیونیستی که عباراتی مانند «غزه را صاف کنید»، «آن را به پارکینگ تبدیل کنید» و «کل استخر ژنی خود را از روی زمین حذف کنید» را منتشر کرده‌اند، همچنان در همان پلتفرم فعال هستند.

اصولی، این نوع دوگانگی را نشان‌دهنده تسلط لابی‌های خاص از جمله لابی‌های صهیونیستی بر مدیریت محتوای شبکه‌های اجتماعی دانست و یادآور شد: در حالی که غرب به‌عنوان حامی اصلی آزادی بیان شناخته می‌شود، در عمل رویکردهای متفاوتی در خصوص حذف اکانت‌ها وجود دارد. انتظار می‌رفت که در برابر تعلیق اکانت‌های مرتبط با موضوعاتی مانند فلسطین یا مقاومت اسلامی، واکنش‌های گسترده‌ای از سوی مدافعان حقوق بشر و آزادی بیان شکل گیرد، اما متأسفانه ما شاهد یک سکوت معنادار در این خصوص هستیم.

به گفته وی، این تضاد نشان‌دهنده دوگانگی در اجرای استانداردهاست؛ در حالی که آزادی بیان باید به عنوان یکی از اصول کلیدی جوامع دموکراتیک حفظ شود، فشارهای سیاسی و اقتصادی باعث می‌شود که برخی از گروه‌ها و دیدگاه‌ها تحت فشار قرار گیرند و حذف شوند. این روند در پلتفرم‌هایی مانند ایکس (توییتر سابق)، اینستاگرام و فیسبوک به‌وضوح قابل مشاهده است.

این محقق حوزه فضای مجازی پاسخ این سؤال را که «آیا این اقدام توییتر می‌تواند به دیگر شبکه‌های اجتماعی الگو دهد»، مثبت دانست و خاطرنشان کرد: اقداماتی که توییتر در زمینه حذف اکانت‌ها انجام می‌دهد، می‌تواند الگویی برای دیگر پلتفرم‌ها باشد. هرچند اینستاگرام و فیسبوک هم در موارد مشابه جلوتر از توییتر بسیار فعال بوده‌اند و توجیهاتی که برای حذف اکانت‌ها ارائه می‌شود، مانند مبارزه با محتوای نفرت‌پراکن یا مقابله با اطلاعات نادرست، به تدریج مساله بستن اکانت‌ها را به امری عادی تبدیل کرده و راه برای پلتفرم‌های مختلف هموار شده است.

اثرات تداوم حذف اکانت‌ها با هدف آزادی بیان

اصولی تاکید کرد: جهان سال‌هاست که شاهد امپریالیسم رسانه‌ای بوده و با ظهور رسانه‌های اجتماعی جدید امیدوار بودیم که جریان آزاد اطلاعات را بتوان برقرار کرد، اما متأسفانه نفوذ لابی‌ها در مدیریت این پلتفرم‌ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم باعث شده شاهد انواع و اقسام اعمال محدودیت‌ها و حذف اطلاعات و سانسور هدفمند باشیم. این رویکرد می‌تواند به تحریف واقعیات و جهت‌دهی افکار عمومی منجر شود؛ چرا که تنها بخش‌هایی از اطلاعات به کاربران می‌رسد که مطابق با منافع خاصی است.

وی افزود: علاوه بر این، حذف مکرر اکانت‌های فعالان فرهنگی و اجتماعی در کشور، نمونه‌ای از این مساله است. چنین اقداماتی می‌تواند به ایجاد نوعی خودسانسوری در میان کاربران منجر شود؛ کاربران ممکن است از ترس حذف شدن، از بیان نظرات واقعی خود خودداری کنند و در نهایت به سمتی بروند که برای پلتفرم‌های غربی قابل قبول باشد.

پیشنهادی برای بهبود فضای تبادل اطلاعات 

اصولی به بیان  پیشنهاداتی برای بهبود فضای دیالوگ و تبادل نظر پرداخت و گفت: یکی از پیشنهادات کلیدی این است که کاربران، به ویژه کسانی که محتوای آنها بیشتر به داخل کشور مربوط است، از پلتفرم‌های داخلی استفاده کنند.

به گفته این محقق، این پلتفرم‌ها می‌توانند فضای امن‌تر و عادلانه‌تری برای تبادل نظر فراهم کنند و از نظارت و کنترل شدید نهادهای اطلاعاتی غربی مانند NSA و GCHQ در امان بمانند.

اصولی اضافه کرد: پلتفرم‌های داخلی همچنین می‌توانند به توسعه و تقویت جریان اطلاعات ملی و گفتمان‌های محلی کمک کنند. از سوی دیگر ایجاد یک چارچوب قانونی شفاف و جهانی برای تنظیم عملکرد پلتفرم‌های اجتماعی می‌تواند به حفظ تعادل بین آزادی بیان و مسئولیت‌پذیری کمک کند. تصویب قانون خدمات دیجیتال (Digital Services Act) اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۲، مدلی از این چارچوب‌هاست که می‌تواند گام مثبتی به حساب بیاید.

این فعال حوزه فضای مجازی ادامه داد: این قانون، شرکت‌های فناوری را ملزم می‌کند تا شفافیت بیشتری در مورد الگوریتم‌های خود و نحوه مدیریت محتوا داشته باشند تا کاربران بتوانند با آرامش روانی بیشتری فعالیت کنند.

وی تاکید کرد: به عنوان یک متخصص، نگرانی اصلی من در خصوص این رویکرد، تأثیر آن بر اکوسیستم نوآوری در فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این فضا می‌تواند به گونه‌ای طراحی شود که گفتمان‌های مختلف از جمله گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان مقاومت به طور آزاد و بدون محدودیت‌های جانبدارانه رشد کنند. اما اعمال محدودیت‌های بی‌رویه نه تنها جریان آزاد اطلاعات را متوقف می‌کند، بلکه منجر به خودسانسوری کاربران و ایجاد فضایی خنثی برای گفتمان‌ها می‌شود.

وی اظهار کرد: از طرف دیگر، پلتفرم‌های بین‌المللی به‌جای فراهم کردن بستری برای تبادل آزاد نظرات، به ابزاری برای جهت‌دهی افکار عمومی به نفع گروه‌های خاص تبدیل شده‌اند که این مساله چالشی جدی برای فضای تبادل آزاد نظر در عصر دیجیتال است.

اصولی گفت: حذف اکانت‌ها در کل اگر به‌درستی و به‌طور هدفمند علیه اکانت‌های متخلف اجرا شود، می‌تواند به افزایش امنیت کاربران و کاهش محتوای نامناسب کمک کند. اما از طرف دیگر، اگر حذف اکانت‌ها به‌طور سلیقه‌ای و جانبدارانه انجام شود، اعتماد کاربران به پلتفرم کاهش یافته و آنها از تعامل و بیان نظرات واقعی خود خودداری می‌کنند. این مساله می‌تواند به کاهش تعامل کاربران و ایجاد نوعی احساس ناامنی در فضای مجازی منجر شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا