داستان I-400
در یکی دیگر از مقالههای بخش نظامی پدال میخواهیم داستان جالب زیردریایی افسانهای ژاپن در جنگ جهانی دوم یعنی I-400 را بازگو کنیم.
به گزارش دنده 6 – در زمان وقوع جنگ جهانی دوم زیردریاییهای آمریکا طول بیشتر از ۹۵ متر نداشتند و بنابراین میتوانید تصور کنید وقتی سربازان آمریکایی در آگوست ۱۹۴۵ یک زیردریایی ژاپنی با طولی بیشتر از هر آنچه را که قبلاً دیده بودند رؤیت کردند چقدر سورپرایز شدند. زیردریایی ژاپنی نه تنها بزرگترین نوع در زمان خود بود بلکه ابعاد بسیار بزرگتری نسبت به دو ناو آمریکایی کشف کننده داشت. یک روز بعد فرمانده آمریکایی استفن ال جانسون و خدمهاش در زیردریایی یو اس اس سیگوندو، از یافتن یک زیردریایی مشابه به همان اندازه شگفتزده شدند. این زیردریایی بخشی از ناوگان زیردریاییهای کلاس I-400 سن توکو ژاپنی محسوب میشد و میتوان آن را یکی از دو زیردریایی افسانهای جنگ جهانی دوم دانست.
برخلاف زیردریاییهای کوچک ژاپن در جنگ جهانی اول، نمونههای I-400 حدود ۱۲۲ متر طول و ۱۲ متر عرض داشتند و سرعت سطحی آنها به ۳۵ کیلومتر در ساعت میرسید. I-400 و I-401 میتوانستند به مدت ۴ ماه در دریا باقی بمانند و به عبارتی یک و نیم بار کره زمین را قبل از سوختگیری دور بزنند. هیچ زیردریایی دیگری در آن زمان نمیتوانست چنین عملکردی داشته باشد؛ اما آنچه واقعاً باعث تمایز زیردریاییهای موردبحث میشود توانایی آنها در حمل هواپیماست. زمانی که نیروهای آمریکایی هر دو زیردریایی را به چنگ آوردند یک فضای خالی و بزرگ را کشف کردند که در ابتدا باور بر این بود برای ذخیره مواد مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. این فضا در واقع آشیانهای بود که هواپیماهای نظامی را نگه میداشت و I-400 را به اولین ناو هواپیمابری تبدیل میکرد که توانایی حرکت در زیر آب را داشت؛ اما چه کسی میتواند چنین طراحی منحصربهفردی را برای یک زیردریایی خلق کند؟ مغز متفکر این زیردریایی کسی نبود جز دریادار ایسوروکو یاماموتو، فرمانده ژاپنی که حمله مشهور پرل هاربر را طراحی کرده بود.
او درباره آنچه میتوانست پس از حمله پرل هاربر بر سر ژاپن بیاید نگران بود و به همین خاطر تصمیم گرفت حملات سورپرایز کنندهای را ترتیب دهد تا بتواند پیروزی ژاپن در جنگ را تضمین کند. البته آمریکا پس از آنچه در هاوایی رخ داد عقب ننشست و به همین خاطر یاماموتو ایده تولید زیردریایی جدیدی با قابلیت حمل هواپیما را مطرح کرد. چنین وسیلهای میتوانست بدون اینکه شناسایی گردد به شهرهای آمریکا نزدیک شود. ژاپن در گذشته از زیردریایی مشابه I-400 استفاده کرده بود اما آن مدلها تنها میتوانستند یک هواپیما را در آشیانه خود جای دهند. یاماموتو خواهان بهبود این ایده بود و میخواست در هر زیردریایی دو هواپیما حمل شوند. اما بخش سخت ماجرا بازگشت هواپیما به روی زیردریایی بود و به همین خاطر برنامه تغییر یافت. در واقع خلبان و همکارش پس از انجام مأموریت به سمت زیردریایی بازمیگشتند اما بجای فرود از هواپیما خارج شده و منتظر ورود به زیردریایی باقی میماندند. اهداف اولیه این زیردریاییها نیویورک و واشنگتن بود اما زمانی که ژاپن مجبور شد از خاک خود دفاع کند هدف خود را کانال پاناما تعیین کرد زیرا توانایی آمریکا برای دریافت نیروهای کمکی از اقیانوس اطلس را از بین میبرد.
هواپیماهای قابلحمل در زیردریایی I-400 نیازمند طراحی خاصی بودند و به همین خاطر از صفر طراحی شدند. محصول نهایی که آیچی M6A1 سیران نام داشت یک هواپیمای شناور روی آب بود که میتوانست بالهای خود را تا کرده و از پایدار کنندههای افقی استفاده کند. این هواپیما در ابتدا بدون هرگونه ارابه فرود طراحی شده بود اما در نهایت طراحی آن به گونهای صورت گرفت که بتواند دوباره روی زیردریایی فرود آمده و مأموریت دیگری را انجام دهد. این هواپیما بدون تجهیزات شناور روی آب میتوانست به سرعت ۵۶۰ کیلومتر در ساعت دست یابد اما با وجود این تجهیزات سرعتش به ۴۷۵ کیلومتر در ساعت کاهش مییافت. ابعاد جمعوجور هواپیما باعث محدودیتهایی در زمینه نصب تسلیحات شده بود هرچند سیران علاوه بر مسلسل ۱۳ میلیمتری میتوانست اژدر تایپ ۹۱، دو بمب ۵۵۱ پوندی و یا یک بمب ۱۸۷۴ پوندی را حمل کند.
جزئیات سیران به حدی مخفی شده بود که نیروهای دشمن چیزی درباره آن نمیدانستند. با اینکه هیچکسی اصلاً نامی انگلیسی برای این هواپیما در نظر نگرفته بود اما اسناد منتشر شده نشان داد نیروهای متفقین اطلاعاتی درباره آن داشتند. در حقیقت اسنادی که از طبقهبندی خارج شده بودند به هواپیمایی اشاره داشتند که قرار بود برای یک زیردریایی مورد استفاده قرار گیرد و بنابراین مقامات ردهبالا اطلاعاتی درباره I-400 داشتند. این هواپیماها که هرگز در مأموریتی شرکت نکردهاند جزو کمیابترین هواپیماهای تاریخ هستند.
اما چه بر سر زیردریاییهای I-400 ژاپن آمد؟ در نهایت برنامه حمله به کانال پاناما تغییر کرد و قرار شد ژاپن به یک پایگاه نیروی دریایی آمریکا حمله کند؛ اما خدمه این زیردریاییها پس از بمباران هستهای هیروشیما و ناکازاکی دستورات متناقضی دریافت کردند. در یکی از دستورها امپراتور ژاپن به تمامی نیروها اعلام میکرد تسلیم شوند درحالیکه دستورات دیگری مبنی بر ادامه مأموریتهای برنامه ریزی شده قبلی صادر شده بود. تنها چند ساعت قبل از حمله ژاپنیها به پایگاه آمریکا، یکی از فرماندهان ژاپنی دستور مستقیم هدایت این زیردریاییها به پایگاهی در کوری را صادر کرد. زیردریایی I-401 در مسیر حرکت به سمت مقصد جدید خود با یو اس اس سیگوندو روبرو شد درحالیکه I-400 در برابر دو ناوشکن آمریکایی قرار گرفت.
زیردریاییهای ژاپنی تسلیم نیروهای دشمن شدند اما قبل از آن هواپیماهای سیران را به آب انداخته و اژدرهای خود را شلیک کرده و تمامی اسناد را سوزاندند تا آمریکاییها نتوانند به این اسناد ارزشمند دست پیدا کنند. زیردریاییهای I-400 ارزش بالایی داشتند و باعث تولید زیردریاییهایی با قابلیت شلیک موشکهای بالستیک مدرن شدند. از اتحاد جماهیر شوروی خبر میرسید که آمریکاییها این زیردریاییهای منحصربهفرد را در اختیار دارند و میخواهند آنها را بهطور دقیق بررسی کنند. روابط بین آمریکا و شوروی پس از جنگ سریعاً تیره شد و آمریکا بجای اینکه اجازه دهد نبوغ ژاپنیها به دست متحدان اسبقش بیفتند I-400 ها را از بین برد. زیردریایی I-400 در عمق ۷۰۱ متری سواحل اوهاو قرار داشت تا اینکه آزمایشگاه تحقیقات زیر دریای هاوایی آن را در سال ۲۰۱۳ کشف کرد.