«دو چالش و سه راهکار» خودروسازی جهان
دو چالش صنعت خودروی جهان
نخست، بازده کل سهامداران (TSR): در پنج ساله گذشته، نرخ بازده سالانه صنعت خودرو برای سرمایهگذاران در شاخصهای «اساندپی 500» و «داو جونز» به ترتیب فقط 8/ 14 و 1/ 10 درصد بوده است (شامل سود سهام پرداختنی)؛ در این دوره پنج ساله، میانگین «بازده کل سهامداران» صنعت خودرو تنها 5/ 5 درصد بوده است. دوم، نرخ بازده سرمایه (ROIC): در سال 2016، ده تولیدکننده برتر تجهیزات اصلی (OEMs) بازدهی ناچیز 4 درصد را تجربه کردند. این نرخ بازدهی معادل نصف هزینه سرمایه است. 100 عرضهکننده اصلی نیز پس از سالهای متمادی که بازدهی خالص منفی داشتند، با اندکی بهبود در عملکرد تنها توانستند هزینههای سرمایه خود را پوشش دهند. نرخهای بازده سرمایه برای سالها مشکل صنعت خودروی جهان بوده است، مشکلی که میتوان علت بسیاری از ورشکستگیها و محدودیتهای نقدینگی در میان «تولیدکنندگان تجهیزات اصلی» و عرضهکنندگان بهخصوص در یک دهه گذشته را به آن نسبت داد. این روزها شرایط در حال وخیمتر شدن هم هست؛ چراکه هزینه سرمایه، خیال فروکش کردن ندارد و مخارجی که در حوزههای مرتبط با خودرو – بهخصوص تکنولوژی خودروهای خودران – صرف سرمایههای جدید میشود بهطور روزافزون در حال افزایش است.
این اعداد تقریبا بر آمار و ارقام مثبت درآمد و فروش غلبه میکنند؛ در واقع عملکرد منفی در بازدهیهای سهامداران و سرمایه چهرهای ناخوشایند از صنعت خودرو بهوجود آورده است که در آینده تمایل سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در این صنعت نسبت به صنایع دیگر را از بین میبرد. چنین ارزیابیهایی بیانگر آن هستند که در پنج ساله آینده (و حتی سالهای فراتر از آن) در صنعت خودرو برندگان به نسبت کمی وجود خواهند داشت. در این رابطه تنها آن دسته از شرکتهایی توانایی مقابله با این شرایط را خواهند داشت که از منابع سرمایه محدود خود خلاقانه استفاده کنند.
افزایش هزینههای ایمنی و مقررات محیط زیست یکی دیگر از نگرانیهای صنعت خودرو است. در آمریکا برخی سیاستهای دولت جدید برای آسانسازی مقررات، تا حدودی شرکتها را امیدوار کرده است تا از هزینههای ناشی از استانداردهای سختگیرانه انتشار آلاینده اجتناب کنند. هرچند این پرسش مطرح است که آیا یک تغییر در قوانین فدرال تفاوتی اساسی ایجاد خواهد کرد؛ چراکه قوانین ایالتی بهطور جداگانه استانداردهای سختگیرانه را لحاظ میکنند. کشورهای اروپایی در کنار برخی کشورهای آسیایی همچون چین نیز چنین قوانین محدودکنندهای دارند؛ بنابراین صنعت خودرو بهجای فرار از قوانین محیطزیستی باید خود را آماده شرایط سختتر کند.
سه راهکار نجات
با توجه به فشارهای هزینهای که به آنها اشاره شد، نمیتوان راهحلی آسان برای «تولیدکنندگان تجهیزات اصلی» و عرضهکنندگان صنعت خودرو به منظور بهبود وضعیت بازده سرمایه متصور شد. بر اساس مطالعات صورت گرفته، راهحل این چالشها شامل ترکیبی از اقدامات است. به عقیده کارشناسان، بخشی از راهحل به «ادغام و یکپارچگی» برمیگردد. «ادغام و یکپارچگی» با حذف رقابت و بهواسطه ترکیب فرآیند تولید، بخش عمده نیاز به سرمایه صنعت خودرو را مرتفع خواهد ساخت. البته این سیاست به تنهایی کارساز نیست (و برای شرکتهایی که با مشکلات تأمین مالی نوآوری روبهرو هستند حتی جذابیت هم ندارد)؛ در این رابطه تولیدکنندگان خودرو باید استراتژیهای دیگری را برای خروج از بحران اتخاذ کنند. به گزارش شرکت انگلیسی خدمات حرفهای «پیدبلیوسی»، «تولیدکنندگان تجهیزات اصلی» باید سه راهکار را برای خروج از بحرانهای نهفته در دستور کار قرار دهند:
اشتراک پلتفرم و تولیدات: وقتی هدف بهبود کارآیی مخارج سرمایهای است، بهترین قسمت برای شروع، پلتفرم (یا شاسی خودرو) و اجزای انتقال قدرت در خودرو است. در حال حاضر هریک از خودروسازان طراحی منحصر به فرد خود را برای موتور، گیربکس و قطعات مرتبط دارند. این امر باعث ایجاد تولیدات مشابه در صنعت خودرو شده است. در واقع چنین اتفاقی چیزی جز اتلاف منابع در پی ندارد، چراکه مشتریان بهندرت مبنای خرید خودرو را پلتفرم قرار میدهند. در عوض تولیدکنندگان باید بر ویژگیهایی همچون طراحی ظاهر، کیفیت و امنیت خودرو تمرکز کنند.
سپردن کارهای توسعهای به شرکتهای تکنولوژی: بسیاری از شرکتهای خودروساز درگیر توسعه تکنولوژیهای جدید هستند؛ بنابراین در این رابطه نیاز است تا «تولیدکنندگان تجهیزات اصلی» بخشی از خصوصیات دیجیتالی تولیدات خود که میتوانند به شرکتهای تکنولوژی بسپارند را شناسایی کنند؛ چراکه این شرکتها در زمینه طراحی و تولید نرمافزار و تجهیزات دیجیتالی تبحر دارند.
باز طراحی مدلهای توزیع: بالغ بر 15 درصد هزینههای یک خودرو، به نظام توزیع آن مربوط است؛ البته تفاوتهایی به تفکیک کشورها و بخشها وجود دارد؛ برای مثال هزینههای عمدهفروشی به مراتب کمتر از خردهفروشی است. در حال حاضر «تولیدکنندگان تجهیزات اصلی» گرفتار قوانین پیچیده و سنتی فروشندهها در آمریکا و اروپا هستند. بر این اساس، این شرکتها باید بهدنبال روشهایی باشند که از طریق کانالهای بهینه یافتن مشتری، هزینه آنها را کاهش میدهد
دنیای اقتصاد، نیما صبوری