خوب جام زهر صنعت خودرو هم نوشیده شد
حتما میپرسید که چرا جام زهر
باید بگم وقتی کسی داره غرق میشه و دیگه امیدی به زنده موندن نداره به هر وسیله ای متوسل میشه تا نجات پیدا کنه حتی اگر به قیمت غرق شدن زودترش شود

بزارید براتون کمی به پیشگویی کنم و تا سال اینده را بگویم

1-وام برای خرید خودرو اغاز شد
2-هجوم هزاران ساده لوح به سوی سراب صاحب خودرو شدن
3-یک سال میگزرد و بدبختی شروع میشود
4- وارد بازار شدن هزاران خودرو اقساطی
5- افت قیمت شدید خودرو به واسطه حظور هزاران خودرو اقساطی با شرایط ویژه فروش به بازار
6- متضرر شدن شدید مردم
7- بدهکار شدن بسیاری از مردم به خودروسازان
8-ایجاد در گیری بین خریداران خودروهای اقساطی و صاحبان اصلی به واسطه پرداخت نشدن اقساط و مشکلات در معامله
9- افت شدید قیمت خودروهای اقساطی به واسطه مشکلات خرید و فروش انها
10- بهم خوردن تعادل بازار و بلا تکلیفی قیمت خودرو
11- اضافه شدن هزینه استهلاک خودروهای بی کیفیت به اقساط پرداختی
12 – فشار اقتصادی و بهم خوردن ارامش خانواده و جامعه
13 – ایجاد درگیری بین دولت ( خودرو سازان ) و مردم بخاطر عدم پرداخت اقساط
14 – ایجاد نارضایتی و افزایش فشار اجتماعی
15- ایجاد درگیری های اجتماعی ( اعتصابات و تجمعات اعتراضی )
16- …
17-..
18 -..

بزارید حرفم را با یک داستان تمام کنم

روزی پادشاهی به وزیر خود گفت که نجس ترین نجاست ها را برای من حاظر کن و برای این امر 3 روز مهلت داری وگرنه سر از بدنت جدا میکنم وزیر بیچاره هرچه تلاش کرد نتوانست به جواب برسد پس ناچار به کوهی از ترسش حکم شاه فرار کرد در کوه با چوپان عاقلی اشنا شد و داستان را گفت چوپان به او گفت که من راه حل مشکل تو را میدانم وزیر خوشحال شد و از چوپان در خواست کرد کمکش کند

چوپان گفت قبل از هر چیز اول باید با تو رازی را بگویم که سالهاست در دلم مانده و.. اما پشیمان شدم و نمیگویم با این کار وزیر به تلاطم افتاد که از این راز اگاه شود چوپان گفت اگر میخواهی این راز را بدانی اول باید صدای سگ در بیاوری
اول وزیر ناراحت شد ولی پیش خود گفت اشکال ندارد کسی که اینجا نیست پس صدای سگ در اورد و
چون سگان واق واق و زوزه کشید پس از این چوپان گفت حال که به تو میگویم من گنجی در کوه یافته امکه میتوانیم با ان ارتشی فراهم کرده و به جنگ پادشاه برویم و من پادشاه شوم و تو وزیر من و تو گردن پادشاه جدید را بزنی اما دانست جای گنج شرط دارد و ان اینکه چون تو چون سگان رفتار کردی باید از کاسه ای که سگان از ان اب میخورند هم ابی بخوری تا صداقتت بر من معلوم شود و وزیر که اتش خشم و طمعش شعله ور شده بود قبول کرد و از کاسه سگان اب خورد بعد از ان

چوپان به او گفت امیدوارم متوجه جواب شده باشی

نجس ترین نجس طمع طمع طمع طمع است

که این طمع با خود همه نجاسات را به همراه دارد

امیدوارم شما هم متوجه منطور من شده باشید