مقایسه بی ام و i5 تورینگ و مرسدس بنز کلاس E استیت
بیامو نسخه استیشن سدان لوکس-اسپرت خود را هم معرفی کرده است اما آیا میتواند در برابر بنچکارک این کلاس دوام بیاورد؟
به گزارش دنده 6 – استیشنها کلاسی به شمار میروند که پیش از ورود شاسیبلندها به بازار، وظیفه آنها را بر دوش میکشیدند و برای مردم عادی حکم خودرویی همهکاره را داشتند. از زمان افزایش محبوبیت شاسیبلندها و کراساوورها اما فروش این خودروها افت کرد و رو به افول گذاشتند. با این وجود هنوز برندهایی مانند مرسدس و بیامو وجود دارند که به این مدلها متعهد ماندهاند. مرسدسبنز کلاس E استیت و بیامو i5 تورینگ دو تلاش متفاوت از سوی این شرکتهای آلمانی برای حفظ کلاس خودرویی استیشن به شمار میروند که یکی هیبریدی است و دومی صرفا از نیروی برق استفاده میکند.
از آنجا که بیامو جدیدتر است، از آن شروع میکنیم. پیشرانه برقی این استیشن که به سامانه e درایو ۴ بیامو هم مجهز شده است، توان تولید ۳۴۰ اسب بخار قدرت و ۴۰۰ نیوتن متر گشتاور را دارد. قدرت پیشرانه از بسته باتری ۸۱.۲ کیلووات ساعتی استخراج شده و به چرخهای عقب منتقل میشود. سازنده مدعی است که این باتری میتواند با هر بار شارژ کامل، رانندهاش را ۵۳۱ کیلومتر همراهی کند اما درحقیقت باید روی ۴۳۱ کیلومتر حساب باز کنید. خوشبختانه مالک میتواند درصورت نیاز و با تکیهبر شارژ ۲۰۵ کیلوواتی، شارژ باتری را درعرض نیم ساعت از ۱۰ به ۸۰ درصد برساند.
در نقطه مقابل، زیر کاپوت نسبتا کشیده E300e یک پیشرانه کممصرف ۲ لیتری ۴ سیلندر جا خوش کرده است که ۲۰۳ اسب بخار قدرت تولید میکند. این قدرت بعدا با قدرت پیشرانه برقی ترکیب شده و خروجی نهایی را به ۳۱۲ اسب بخار قدرت و ۵۵۰ نیوتن متر میرساند. راننده میتواند درصورت تمایل از حالت دیفرانسیل عقب یا AWD استفاده کند. قدرت موتور برقی کوچک از یک باتری ۲۵.۴ کیلووات ساعتی تامین میشود که در حالت تمام برقی، راننده را تا ۹۵ کیلومتر همراهی خواهد کرد.
کلاس E استیت روحیه آرام و طبیعت متینی دارد و همین مسئله باعث میشود تا با تکیهبر سیستم بازیابی نیروی ترمز و نحوه ارائه یکدست قدرت توسط پیشرانه هیبریدی، عملکردی یکپارچه را برای راننده خود رقم بزند. این خودرو مانند دیگر محصولات اشتوتگارت بیشتر روی جداکردن راننده از فضای بیرونی تمرکز دارند؛ E300e میتواند در مانورهای رانندگی هم خوش بدرخشد اما نه خبری از صدای هیجانانگیز است و نه رانندگی هیجانانگیز. این خودرو راننده را به آرامش دعوت میکند.
درحالیکه بیامو i5 سواری سفتتری دارد و پاسخ دقیقتری به فشارهای پدال گاز میدهد. i5 تورینگ نهتنها حساسیت بالاتری دارد بلکه آنقدر سریعتر شتاب میگیرد که مرسدسبنز درهرصورت به آن نخواهد رسید. بیامو در این خودرو به سمت توزیع وزن ۵۰:۵۰ رفته و ارتفاع نسخه M اسپرت را کمتر هم کرده است اما درمجموع میتواند همان وظایف کلاس E را هم انجام دهد.
تفاوت اصلی این دو در یکپارچگی ارائه قدرت و عملکرد است. درحالیکه استیشن مرسدس در این کار موفق عمل میکند، i5 تورینگ به مسیری دیگر علاقه دارد. مرسدس برای زندگی روزمره طراحی شده است. درون کابین هم همین داستان صدق میکند. هر چند مرسدسبنز بیشازاندازه از نمایشگر و فناوریهایی مانند دوربین سلفی و… استفاده کرده است اما بهرهوری از قطعات کرومی و چرم رنگی بهجای مشکی سراسری باعث شده تا فضایی دلنشینتر داشته باشد. بیامو هم مشکل بیش از اندازه دییجیتالیشدن را دارد اما از فضایی بسیار ارگونومیک بهرهمند شده که بیشازحد به نمایشگرها وابسته شده است.
در زمینه فضای باری، بیامو i5 تورینگ درصندوق عقب ۵۷۰ لیتر را در اختیار مالک قرار میدهد که با خمکردن ردیف عقب، به ۱,۷۰۰ لیتر افزایش پیدا میکند. خمکردن صندلیها و بار زدن وسایل در این خودرو بهراحتی انجام میشود اما برخلاف مدلهای برقی متداول، خبری از فضای بار زیر کاپوت نیست. هر چند فضای کنونی این استیشن کافی به نظر میرسد. در سوی دیگر، فضای بار مرسدسبنز ۴۶۰ لیتر است که با تاکردن صندلیها عقب به ۱,۶۷۵ لیتر افزایش مییابد. متاسفانه باتری زیر کف خودرو قرار گرفته و باعث بالاآمدن تمام مجموعه صندلیها و بار شده است.
نتیجه گیری
آیا مردم به سمت استیشنها باز میگردند؟ مشخصا پاسخ این سوال منفی است؛ چرا که برای این کار کمی دیر شده است. بیامو با تولید i5 تورینگ نشان داد که میتوان هنوز هم به فکر ساخت این کلاس خودرویی بود. این شرکت میتواند با صرف زمان بیشتر، گستره مسافت قابلپیمایش خودروی خود را هم بهبود ببخشد و حتی وزن آن را کاهش دهد. مرسدسبنز در نقطه مقابل به همان فلسفه محصولات تجاریاش بسنده کرده و خودرویی آشنا را روانه بازار کرده است که برخلاف استیشن بیامو، هدف خاصی ندارد. انگار یک گوشه نشسته و سرگرم کار خودش شده است. نظر شما درباره این دو استیشن جذاب چیست؟ آیا تولید این کلاس در سالهای آینده موجه خواهد بود؟