نبرد آفرود اینیوس گرنادیر و جیامسی هامر EV
رقابتی که در اینجا خواهید دید، دو پاسخ بسیار متفاوت به یک سؤال است: چگونه میتوان یک آفرودر نهایی تولید کرد؟
به گزارش دنده 6 – در یک سمت میدان، یک هیولای نارنجی قرار دارد. یک غول تمام الکتریکی که وزنی بهاندازهٔ یک خانهٔ کوچک دارد و نام هامر را احیا کرده است. در سمت دیگر هم اینیوس گرنادیر را میبینیم. جدیدترین خودروی قدیمی که میتوان خرید! این خودرو نتیجهٔ تلاش یکی از ثروتمندترین مردان بریتانیا است که نتوانست حقوق تولید نسل قبلی دیفندر را بخرد و درنتیجه خودش اقدام به ساخت چنین خودرویی کرد. بین این دو شاسیبلند یک رقابت آفرود را ترتیب دادهایم تا شاهد تقابل رویکردی جدید با روش سنتی و امتحان پس داده باشیم.
طراحی بیرونی
هرچند روی هامر EV نشانهای جیامسی دیده میشود اما ظاهر آن صد درصد هامر است. طرح دورنگ بدنه و نوار چراغ سراسری در جلو باعث میشود هامر بیصدا هنگام عبور از دید هیچکس پنهان نماند. قلابهای بکسل در جلو و عقب و چرخ زاپاس روی در صندوق هم از دیگر ویژگیهای ظاهری این غول برقی هستند. از سوی دیگر، گرنادیر بهوضوح از نسل قبلی دیفندر الهام گرفته است. ظاهر کاملاً جعبهای با خطوط صاف، شیشهٔ جلوی تقریباً عمودی، چراغهای بسیار سادهٔ جلو و عقب و حتی رینگهای فولادی همگی آفرودرهای سنتی قدیمی را تداعی میکنند هرچند که برای مطابقت با قوانین ایمنی امروزی، ویژگیهای مدرنی هم در گرنادیر دیده میشود.
پیشرانه و مصرف سوخت
یک یا دو موتور کافی نیست و باید سه موتور داشته باشیم. این تصمیمی است که مردان جیامسی برای هامر EV گرفتند. این سه موتور مجموعاً ۸۳۰ اسب بخار قدرت و ۱۶۰۰ نیوتن متر گشتاور تولید میکنند که ارقام بسیار چشمگیری است. البته هامر به تمام این قدرت نیاز خواهد داشت زیرا حدود ۴ تن وزن دارد. البته حتی با وجود این وزن فوقالعاده سنگین، هامر EV ظرف تنها ۳.۵ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت میرسد و با هر بار شارژ میتواند تا ۴۸۰ کیلومتر را طی کند. هامر در آفرود عالی است و در حالتهای رانندگی تخصصی مثل خزیدن، نیروی الکتریکی به شکل یکنواخت و محدود ارائه میشود و در شرایط لغزنده چسبندگی را به حداکثر میرساند.
زیر کاپوت گرنادیر یکی از بهترین پیشرانههای امروزی یعنی شش سیلندر خطی توربوشارژ B58 بامو قرار دارد. این موتور ۲۸۵ اسب بخار قدرت تولید میکند که بسیار از هامر کمتر است اما این قدرت برای وزن و اندازهٔ گرنادیر مناسب است و مهمتر اینکه ۴۵۰ نیوتن متر گشتاور آن اساساً بلافاصله پس از حالت درجا در دسترس خواهد بود. انتقال نیروی پیشرانه توسط یک گیربکس هشت سرعته اتوماتیک ساخت ZF صورت میگیرد. این گیربکس همانطور که در سدانهای لوکس وظیفهٔ خود را بهخوبی انجام میدهد، اینجا در آفرود هم مطمئن و هوشمند است. گیربکس کمکی ساخت ترمک هم به گرنادیر تواناییهای لازم در سرعتهای پایین را میدهد. اینیوس در مواجهه با موانع مختلف در مسیر هرگز راننده را ناامید نمیکند. پاسخ پدال گاز عالی است که برای پیشروی مداوم در مسیرهای تنگ و سخت آفرود بسیار مهم خواهد بود. مصرف سوخت ترکیبی گرنادیر هم ۱۵.۶ لیتر در هر صد کیلومتر است.
هندلینگ و تواناییهای رانندگی
هامر خودروی بسیار پیشرفتهای است و به لطف موتورها و ویژگیهای مکانیکی مختلف، خارج شدن از آسفالت با این غول نارنجی بسیار آسان خواهد بود. سیستم فرمان گیری چرخهای عقب نهتنها امکان حرکت خرچنگی را فراهم میکند بلکه باعث میشود این شاسیبلند بزرگ بتواند از مسیرهای باریک عبور کند. به لطف این ویژگی، هامر از پیچهایی که بسیار تنگ به نظر میرسیدند بدون مشکل عبور میکرد. فاصلهٔ هامر از زمین در حالت استخراج به ۴۰ سانتیمتر میرسد که امکان عبور از میان انواع گلولای و حرکت تا عمق ۸۱ سانتیمتری آب را فراهم میکند. اعداد چشمگیر این خودرو با زاویهٔ ورود ۴۹.۶ درجه و زاویهٔ خروج ۴۹.۰ درجه ادامه پیدا میکند. به لطف این ویژگیها، هامر در آفرود به موانعی که سایر آفرودرها را به چالش میکشد میخندد و سیستم تعلیق بادی خودرو برخی چالشهای مسیر را شبیه یک سرعتگیر ساده جلوه میداد.
بااینحال، اگر هامر را هایپرکار مدرن دنیای شاسیبلندها بدانیم، گرنادیر یک مزدا MX-5 شاسیبلند محسوب میشود. فرمان این خودرو نهتنها مبهم است بلکه فاصله قفل تا قفل آن بیش از هر خودرویی است که تاکنون تجربه کردهایم. نتیجه فرمانی است که به راننده امکان تنظیمات کوچک زیادی را میدهد اما باعث میشود بهراحتی شرایط دقیق چرخها را گم کنید. به همین دلیل، رانندگی روزمره روی آسفالت با این فرمان طاقتفرسا خواهد بود. بااینحال، گرنادیر در آفرود عملکرد تحسینبرانگیزی دارد. ابعاد کوچکتر و شیشههای بزرگ هدایت خودرو را آسان میکند و انعطاف تعلیق هم عالی است. البته رانندهٔ هامر در آپارتمان متحرکش اوقات آرامتری را سپری خواهد کرد زیرا به کابین گرنادیر کمی سروصدا وارد میشود هرچند که با سادگی و استحکام بالا، اعتمادبهنفس راننده را پشت فرمان افزایش میدهد.
داخل و کیفیت
داشبورد هامر تحت سلطهٔ دو نمایشگر بزرگ برای صفحه آمپر و سیستم اطلاعاتی-سرگرمی است که هردو قابل تنظیم هستند. دیگر قسمتهای داخل این خودرو اما برداشت مدرنی از ویژگیهای کلاسیک هامر مثل دریچههای تهویهٔ مستطیلی و شیفتر بزرگ گیربکس هستند. هامر به لطف ابعاد بزرگ، در عقب میتواند سه سرنشین را با راحتی بیشتری نسبت به اکثر خودروها حمل کند درحالیکه در صندوق بار نیز با فضای سخاوتمندانه و همینطور صندوق جلوی کاربردی بر گرنادیر برتری دارد.
داخل گرنادیر طراحی بسیار کاربردی دارد و برای همهٔ عملکردهای مهم دکمهها یا سوئیچهای فیزیکی در نظر گرفته شده است. یک پانل کامل از کنترلرهای اضافی هم روی سقف وجود دارد که حس خلبانی به راننده خواهد داد. متریال نیز مناسب به نظر میرسند و احساس میشود به اندازهٔ هایلوکس دوام خواهند داشت هرچند که شیفتر بامو برای این خودرو بسیار نامناسب است. همچنین نمایشگر سیستم اطلاعاتی-سرگرمی خیلی جالب نیست و هرچند نسبتاً خوب کار میکند اما کنتراست پایینی دارد.
قیمت
هامر بههیچوجه خودرویی کاربردی نیست. این یک شگفتی تکنولوژیک محسوب میشود و نشان میدهد وقتی از مهندسان ساخت یک آفرودر الکتریکی بدون محدودیت خواسته شود نتیجه چه خواهد شد؛ اما همهٔ این تکنولوژیها و مهندسیهای نوآورانه هزینه دارد. قیمت نسخهٔ سه موتورهٔ این خودرو از ۱۰۶,۹۴۵ دلار آغاز میشود که این رقم در نمونهٔ آزمایشی ما به ۱۱۸,۱۶۵ دلار رسیده است. گرنادیر اما با قیمت پایهٔ ۷۳,۱۰۰ دلار، بسیار ارزانتر است و آپشنهای زیادی را ارائه میکند تا بتوانید خودرو را با سلیقهٔ خود سفارشیسازی کنید. با چند آپشن، قیمت نمونهٔ آزمایشی ما به ۸۱,۵۸۵ دلار رسید.
نتیجهگیری
ما هیچکدام از این دو شاسیبلند را بهعنوان خودروی روزمره توصیه نمیکنیم. اینها خودروهای دوم یا سوم هستند که در وهلهٔ اول برای سرگرمی طراحی شدهاند، برای ماجراجویانی با جیبهای بزرگ. آیا خواهان حد نهایی تکنولوژی هستید و میخواهید همه این را بدانند؟ هامر بهترین گزینه است. این تجلی تمام تکنولوژیهای آفرود در یک پکیج تمام الکتریکی است. آیا رویکرد سنتی را ترجیح میدهید و حاضرید قابلیت استفادهٔ روزمره را برای آن فدا کنید؟ گرنادیر مناسب شما خواهد بود.