هواپیمای مسافربری با 9 بال بزرگ
این هواپیما میخواست با یک پرواز به خاک آمریکا برسد اما… .
به گزارش دنده 6 – «کاپرونی CA.60 ترانزیورو» هواپیمایی بیمانند بود. این پرنده غولآسا که از ۸ موتور پیشران و ۹ بال سود میبرد، توانایی گنجایش ۱۰۸ سرنشین را داشت و میخواست یکی از آرزوهای دیرینه اروپاییها را محقق کند؛ سفر یکسره و هوایی به آمریکا؛ چراکه پیش از آن، سفر به سرزمین آمریکا تنهاوتنها ازطریق اقیانوس اطلس و با کشتی و قایق ممکن بود.
گذر از اروپا به آمریکا در قرن ۱۸ میلادی هفتهها به درازا میکشید. با پیشرفت فناوری، این زمان در قرن ۱۹ به چند روز بیشتر از یک هفته کاهش پیدا کرد و با شروع قرن بیستم و ورود اقیانوسپیماها، این زمان به چند روز رسید.
با این وجود مهندسان به این نتیجه رسیده بودند که کشتیها از این سریعتر نخواهند شد. همزمان با این شرایط و در سال ۱۹۱۹، دو مهندس انگلیسی «براون» و «آلکوک» تصمیم گرفتند که پهنای اقیانوس اطلس را با یک هواپیمای تقویتشده جنگجهانی طی کنند. آنها با کموکاستیهای بسیار، در ۱۶ ساعت به اروپا رسیدند. هر چند این دستاورد بزرگ یک قدم روبهجلو محسوب میشد اما پرواز مسافران برفراز آبهای اطلس، هنوز دورنمایی دستنیافتنی بود.
همزمان با پرواز دو انگلیسی، یک مهندس ایتالیایی به نام «جیوانی کاپرونی» که پیش از این بهعنوان نخستین هواپیماساز ایتالیا شناخته میشد، نقشههایش را برای تولید یک مسافربر هوایی میکشید؛ پرندهای غولآسا که بعدها با نام CA.60 ترانزیرو شناخته شد. هر چند بسیاری، ایده کاپرونی را رویایی دستنیافتنی میدانستند اما با ظهور تصاویر این ابرهواپیما در مطبوعات جهان، نگاهها به دورنمای او معطوف شد.
فلسفه پشت تولید ترانزیرو، استفاده از فناوری وقت در تعداد بالاتر بود. به همین دلیل از قدرتمندترین پیشرانههای V12 L-12 وقت استفاده میکرد که برخی از آنها در عقب و برخی دیگر در جلو قرار گرفته بودند. هواپیما بهوسیله ۸ نیرو کنترل میشد که دو تن از آنها بهعنوان خلبان در کابین روباز به هدایت CA.60 میپرداختند و دو مهندس پرواز هم در طبقه بالا و دو سر هواپیما، موتورها را کنترل میکردند. این دو گروه بهوسیله مجموعهای پیچیدهای از نشانگرها و چراغها با همراه ارتباط برقرار میکردند.
نهایتا در سال ۱۹۲۱، نخستین پرواز آزمایشی CA.60 انجام شد و این پرنده پس از گذر از سرعت ۸۰ کیلومتر بر ساعت، از سطح آب بلند شد و پرواز کرد. اما دلیلی وجود دارد که هواپیماهای آن زمان با این تعداد بال تولید نمیشدند!
کاپریونی هم مانند بسیاری از مهندسان دیگر آن زمان، درک کاملی از آیرودینامیکی هوانوردی نداشت چون علم بشر به آن اندازه پیشرفته نشده بود؛ نتیجه این دانش ناکامل، خلق هواپیمایی بود که بالهایش در نیروی بلندکننده یا بهاصطلاح «لیفت» بال بعدی خلل ایجاد میکرد و سیمکشیهای بسیارش هم نیروی پسای زیادی را ایجاد میکرد.مورد دیگر آنکه مرکز لیفت پرواز CA.60 بالاتر از مرکز ثقل آن قرار داشت. این طراحی پایداری مناسبی را فراهم میکرد اما کنترل آن را دشوارتر میکرد. بنابراین در دومین پرواز آزمایشی، CA.60 با سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت از سطح آب بلند شد اما بلافاصله در آب سقوط کرد.
مسئله این است که اگر CA.60 توان پرواز موفقیتآمیز را هم داشت، باز هم برای پیمایش مسافت حدودا ۶۰۰ کیلومتری اقیانوس اطلس با سرعت نهایی ۱۳۰ کیلومتر بر ساعت با چالشهای بسیاری روبهرو میشد. به عبارت دیگر، CA.60 برای عبور از اطلس به چند روز زمان و چند نقطه سوختگیری در میان اقیانوس نیاز داشت که آن را عملا غیرکاربردی میکرد.
هر چند ایده کاپرونی برای زمان خود زود بود و تا سال ۱۹۳۹ نخستین پروازهای مسافربری انجام نشدند، اما این دورنما به آینده سفرهای بشری تبدیل شد و دید بسیاری را نسبتبه حملونقل هوایی تغییر داد.
کاپرونی از ایده تولید هواپیما دست نکشید و بعدها مدلی دیگر را توسعه داد که به عقیده بسیاری، راه را برای تولید پیشرانههای توربینی و جت باز کرد. برای آشنایی بیشتر با این فناوری، مطلب «جت جنگنده؛ راهنمای جامع تاثیر سرعت در عملکرد مهاجمان آسمان» را مطالعه کنید. شما چه اختراعات عجیب دیگری را سراغ دارید که با شکست مواجه شدند؟