پیش فروش خودروی opel در ایران غيرقانونی است
سازمان حمايت توليدكننده و مصرف كننده اعلام كرد پیش فروش خودرو توسط شرکت های فاقد نمایندگی رسمی و بدون اخذ مجوز از وزارت صنعت، معدن و تجارت، غیرقانونی است.
پیش فروش خودروی opel از طریق شرکت ساپرا موتور به دلیل عدم اخذ مجوز از وزارت صنعت، معدن و تجارت، غیر قانونی است.
در راستای وظایف نظارتی، افزایش سطح آگاهی و پیشگیری از بحرانها در بازار خودرو و همچنین جلوگیری از تضییع حقوق مصرف کننده، سازمان حمایت مجدداً بر غیر قانونی بودن پیش فروش خودرو توسط شرکت های فاقد نمایندگی رسمی تأکید کرد .
پیرو اطلاع رسانیهای قبلی مجدداً تأکید مینماید شرکت های عرضه کننده خودرو به استناد ماده 5 آئین نامه اجرائی قانون حمایت از حقوق مصرف کنندگان خودرو موضوع مصوبه شماره 7415/ت51681 ﻫ مورخ 95/10/28 هیئت محترم وزیران مکلف به اخذ مجوز پیش فروش خودرو از وزارت صنعت، معدن و تجارت می باشند، لذا از هموطنان گرامی تقاضا میشود در صورت تمایل به خرید خودرو در قالب «پیش فروش» فقط شرکتهایی که دارای نماینده رسمی بوده و مشخصات آنها در سایت مرکز امور اصناف و بازرگانان ایران به نشانی www.gatc.ir درج گردیده و نسبت به اخذ مجوز پیش فروش از وزارت صنعت، معدن و تجارت اقدام نمودهاند و در آگهی پیشفروش به آن اشاره شده را انتخاب نموده و از ثبت نام در شرکتهایی که فاقد نمایندگی میباشند هر چند تبلیغات گستردهای از طریق چاپ آگهی در روزنامهها و سایر رسانههای عمومی داشته باشند به دلیل جلوگیری از مشکلات آتی اکیداً خودداری نمایند.
لازم است متقاضیان خرید در زمان مراجعه به شرکتهای عرضهکننده خودرو، مجوز پیش فروش و شماره مجوز مربوطه جهت پیش فروش خودرو که از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت صادر گردیده را به منظور حصول اطمینان، از شرکت عرضهکننده مطالبه نمایند. لازم به توضیح است امکان ورود خودرو از سوی واردکنندگان غیر رسمی به صورت موازی، با توجه به پایان اعتبار ثبت سفارشهای قبلی و عدم امکان ثبت سفارش جدید غیر ممکن بوده، لذا تعهدات شرکتهای مذکور به خریداران بدون پاسخ خواهد ماند.
در همین راستا به اطلاع میرساند پیش فروش خودروی opel از طریق شرکت ساپرا موتور به دلیل عدم اخذ مجوز از وزارت صنعت، معدن و تجارت، غیر قانونی است.
روابط عمومی سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان از مردم عزیز تقاضا می نماید هرگونه گزارش یا شکایت در خصوص پیش فروش غیرقانونی خودرو یا سایر تخلفات اقتصادی را از طریق تلفن 124 با سامانه دریافت و رسیدگی به شکایات در میان بگذارید.
شما چقدر هم که نگران حقوق مصرف کنندگان هستی بزرگوار!
اگه اینقدر در تب و تاب تضییع حقوق ملت هستین وزود خودروهای دود زا د کامیون و مینی بوس دو قرن پیش ممنوع کنید این همه موتور از کجا میان موتور سوارها کم موندخ بیان از تو حیاط و خانه مردم رد بشن و تک چرخ بزنن جلو اینها رو بگیرید
جلوی ورود چینی های بکبار مصرف و بی کیفیت بگیرید
نزارید محصولات 20 تا 30 سال پژو و رنو تو ایران به قیمت محصولات درجه یک دنیا تولید بشن برند خوبی مثل opel که جزو بهترین هاست چرا نبتید براحتی مجوز بگیره اما چینی جماعت فرانسوی جماعت براحتی؟؟؟
بنظرم تمرکز خودروسازها باید رو تولید سراتو بی آپشن باشه، نظرت چیه سان مارتین جان؟
فکر کنم اول جلوی ورود محصولات بی کیفیت هیوندای باید گرفته بشه نه اونها
سانمارتین لطفا حاشیه های رو تموم کن . وقتی که سراتو ۱۰ سال پیش رو با مدل ۹۶ میفروشن خیلی راحت ۱۰۰ میلیون خوب براشون راحته دیگه ال نود ۱۲ سال پیش رو ۴۰ تومن بفروشن . تا جایی هم که ملت همه میبینن و شاهد خودروی چینی در محدوده ۶ سال به صورت عمده در بازار ایران هستن و کسی رو ندیدم ماشین چینی خودشو بندازه دور !!!!
تا بحال نمیخواستم با شما وارد بحث بشم اما کاربر گرامی سراتو سایپا باکد: TD متعللق به سال های 2010-2013 است که از ورودش به بازارهای جهانی بیش از 6 سال نمیگذرد
دومین حرف بی پایه و اساس شما مربوط به گیرباکس و انجین 2015 این خودور است که تنها دوسال از قدمت آن میگذرد , و بروی کیا cerato td یا همان سایپایی با قدرت 156.5 اسب بخار قرار دارد که برای یک موتور اتمسفریک بی نظیر است
سومین برداشت کاملا اشتباه و شاید مغرضانه شما در این نکته است که میخواهید محصولات کیا را که در جهان اسم و رسمی دارد با رنویی مقایسه کنید که برندی درجه 3 در اروپا تلقی میشود و بخاطر چتر حمایتی نیسان و فروش و سود بالا در بازار ایران به گفته خود سهام دارن رنو نیسان به فروش بالا دست پیدا کرده وگرنه در عمل هیج نکته مثبتی ندارد
مورد بعدی این است که همین پلت فرم سراتو در سال 2012 جایزه برترین طراحی سال را از red,dot آلمان نصیب خود کرد و این اتاق و طراحی یکی از بهترین طراحی هایی است که تا بحال صورت گرفته چرا که خیلی دیر رنگ کهنگی بخود میگیرد
رنو تنها کاری که برای فروش بیشتر کرده تولیدات خودروهای بسیار ارزان و بسیار low option مانند سری logan , symbol ,sandroو داستر است که در هند ایران و رومانی و کشورهای فقیر اروپایی فروش چشمگیری داشتند رنو در بحث فول سایز ها قافیه را تمام و کمال به رقبای قدری چون آئودی مرسدس اشکودا و هوندا لکسوس و مزدا باخته
نیسان با فروش بالای مدل هایی بسیار خوبی مثل x-trial و جوک ماکسیما جدید به بیشتر شدن آمار این خودروساز درجه 3 اروپایی کمک کرده
در پایان النوت ! اصلا در حدی نیست که بخواهم در مورد آن قلم فرسایی کنم مشتریان بازار با گرایش به طراحی های زیبای کیا هیوندای و گارانتی بهتر آنها و عدم خرابی و استهلاک بمانند فرانسوی ها قطعا آنها را بر محصولات کسل کننده رنو ترجیح میدهند
رنو درجه 3 ؟!! زیر چتر حمایت نیسان؟!! گویا شما اطلاع ندارید که در پایان دهه 90 میلادی نیسان در حال ورشکستگی بود و رنو با خرید قسمتی از سهامش نیسان رو نجات داد
در اینکه رنو و پژو و سیتروئن جزو خودروهای مطرح و نامی جهان نیستند اتفاق نظر وجود داره رنو اا بحال نتونسته یک خودرو ارائه بده که متحول کنه اما قسمت اول حرف شما درسته رنو نیسان را در سال 99 خرید البته بخشهایی از نیسان اما این نمیتونه لازمه خوب بودن یک خودروساز باشه رنو فقط درآمد و مول خوبی داشت در ادامه داستان رنو نیسان را به نقل از یک سایت داخلی براتون قرار میدم:
دیجیکالا مگ
کارلوس غصن؛ فرشتهی نجات، کسی که رنو-نیسان را به اوج رساند
نویسنده: علیرضا برادران ۶ اسفند ۱۳۹۵-۱۶:۰۰ 3 دیدگاه
یک عرب لبنانی متولد برزیل که با فرهنگ فرانسوی بزرگ شد و با جسارت خود توانست در میان دو تا از مغرورترین ملتهای دنیا یعنی ژاپنیها و فرانسویها با موفقیت مدیریت کند. آنقدر در کارش موفق بود که به او لقبهای «هزینهکُش»، «نابودگر» و «آقای درستش کن» دادند و حتی به عنوان قهرمان از داستانها و کتابهای ژاپنی سر در آورد. در ادامه با زندگینامهی «کارلوس غصن» (Carlos Ghosn)، مدیر توانمند و پرکار شرکتهای رنو-نیسان و میتسوبیشی همراه دیجیکالا مگ باشید.
کارلوس غُصن (کارلوس گوسن) در نهم مارس ۱۹۵۴ در شهر پورتو ولیو مرکز ایالت روندونیای برزیل به دنیا آمد. پدر بزرگش «بشارة غصن» در ۱۳ سالگی به همراه خانواده به برزیل و شهر مرزی گواپور مهاجرت کرده بود، با این حال خانوادهی آنها نه تنها ارتباطشان با لبنان قطع نکردند بلکه همیشه با سرزمین مادری در تماس بودند. بشارة یک کارآفرین موفق بود و هدایت چندین شرکت را در دست داشت؛ فعالیتهای او زمینههای مختلفی، از پلاستیک تا محصولات کشاورزی را در بر میگرفت.
جُرج غصن، پسر بشارة و پدر کارلوس غصن هم جا پای پدرش گذاشت و به امور بازرگانی پرداخت. جرج برای یک شرکت هواپیمایی هم کار میکرد و به این خاطر دائما در سفر بود موضوعی که در فرزندش تاثیر گذاشت و این موضوع به خوبی مشهود بود تا جایی که بعدها غصن برای ادارهی شرکتهای تحت نظرش تنها در یک سال بیش از ۲۴۰ هزار کیلومتر پرواز انجام داد. علاقه به زادگاه اصلی باعث شد جرج با یک زن لبنانیتبار که او هم مثل خودش در غربت ولی در کشور نیجریه متولد شده بود ازدواج کند. آن دو تصمیم گرفتند برای تشکیل زندگی به پورتو ولیو بروند تا امکانات شهری بیشتری در اختیار داشته باشند. کارلوس یک سال بعد در همین شهر به دنیا آمد.
کارلوس غُصن یک لبنانیتبار است که در برزیل به دنیا آمد.
کارلوس غُصن یک لبنانیتبار است که در برزیل به دنیا آمد. او از موفقترین مدیران صنعت خودروسازی جهان است.
با وجود بارشهای فراوان، دسترسی به آب سالم از دشواریهای دائمی بسیاری از مناطق برزیل است؛ کارلوس وقتی دو ساله بود بر اثر آشامیدن آب آلوده به شدت بیمار شد. مادرش که از طولانی شدن بیماری کارلوس نگران شده بود او را به ریو دو ژانیرو پایتخت برزیل برد اما متاسفانه پزشکان آنجا هم نتوانستند کاملا درمانش کنند؛ بالاخره در سال ۱۹۶۰ وقتی شش سال داشت به همراه مادر و خواهر به لبنان و نزد مادربزرگش در بیروت بازگشت.
غصن در لبنان تا پایان دبیرستان ماند و در مدرسهی مشهور انجمن عیسی تحصیل کرد و با نمرات عالی دیپلم گرفت. از همان دوران به مهندسی علاقه نشان میداد؛ مادر که اشتیاق او را به علوم مهندسی دید تصمیم گرفت او را به یکی از معتبرترین دانشگاههای مهندسی جهان در فرانسه بفرستد. لازم به ذکر است که لبنان به دلیل سالها استعمار و حضور فرانسویان، ارتباط بسیار نزدکی با کشور فرانسه دارد و در اکثر مدرسهها و دانشگاههای معتبرش در کنار زبان مادری (عربی) و زبان بینالمللی (انگلیسی)، فرانسوی را هم به عنوان زبان دوم درس میدهند. نظام آموزش زبان لبنان آنقدر موفق است که بیشتر فارغالتحصیلانش میتوانند به حداقل این سه زبان صحبت کنند. غصن به غیر از اینها تکلم به زبان پرتغالی را هم از زادگاهش برزیل به یادگار داشت که همین موضوع مسیر زندگیاش را تعیین کرد. غصن در پاریس ابتدا در دانشگاههای استانیسلاس و سنت لوییس دورههای آمادگی را گذراند و نهایتا مدرک مهندسی خود را از مدرسهی پلیتکنیک و مدرسه عالی معدن پاریس دریافت کرد. این دو دانشگاه و دانشآموختگان آنها نقش بهسزایی در تاریخ صنعت فرانسه داشتهاند. مدرسهی پلیتکنیک پاریس به تنهایی تعداد زیادی از خلاقترین مهندسان صنعت خودروی اروپا را پرورش داده. مدرسهی عالی معدن هم سالانه تنها ۱۲۰ نفر ورودی دارد که همگی از نخبههای زمان خود هستند. غصن مدرک مدرسه پلیتکنیک را در ۱۹۷۴ و مدرسهی عالی معدن را در ۱۹۷۸ اخذ کرد.
کارلوس برای تحصیلات عالی به بهترین دانشگاههای مهندسی فرانسه رفت.
کارلوس برای تحصیلات عالی به بهترین دانشگاههای مهندسی فرانسه رفت.
این جابهجاییهای پیدرپی و زندگی در میان ملتها با فرهنگهای مختلف باعث شد نقاط مشترک انسانها را بهخوبی بشناسد و بتواند خود را با هر شرایطی وفق دهد. در این باره میگوید: «همیشه احساس میکردم متفاوت هستم؛ وقتی متفاوت هستی سعی میکنی همه چیز را کنار هم بگذاری تا به یک شکل کاملتر برسی؛ این مسئله مجبورت میکند هرطور شده محیطهایی که در آنها حضور داری را بفهمی؛ این تلاش باعث میشود تواناییهای گوش کردن، نظاره کردن و مقایسه کردن در تو قوی شوند، قابلیتهایی که راست کار یک مدیر است.»
دوران حرفهای غصن تقریبا از همان اول با یک سمت مدیریتی شروع شد. او بعد از استخدام در شرکت تایرسازی میشلن فرانسه به سرعت ترفیع گرفت و قبل از ۱۹۸۵ به ریاست واحد تحقیق و توسعهی شرکت رسید. با علم به تسلط او بر زبان پرتغالی و فرهنگ برزیلی سران میشلن تصمیم گرفتند کارلوس را به این کشور بفرستند تا مشکلات عدیده در فروش و بازاریابی را رفع کند. او که تازه سی سالگی را رد کرده بود رئیس بخش شاخهی برزیل میشلن شد و همه فعالیتهای شرکت در سراسر آن منطقه را زیر نظر گرفت.
از همان اول تقریبا کسی انتظاری از او نداشت چراکه اوضاع اقتصادی آمریکای جنوبی در آن زمان اصلا خوب نبود و در این میان وضع برزیل از همه بدتر بود؛ اما در کمال ناباوری غصن موفق شد با ایجاد یک انقلاب در تشکیلات میشلن تمام شعب آمریکای جنوبی این شرکت را به سودآوری برساند؛ شیوهای که به نوعی امضای او در شرکتهای تحت نظرش شد. او کارگروههایی شامل افرادی از بخشهای مختلف شرکت و از کشورهای متفاوت درست کرد. به این صورت مهندسان میشلن که پیشتر تنها در دفتر مرکزی شرکت در پاریس مستقر بودند با مدیران فروش در آمریکای جنوبی همگروه شدند تا این مدیران خواستهی دست اول مشتریانشان را به مهندسان و طراحان شرکت انتقال دهند. شیوه کارلوس با از بین بردن فعالیت جداگانهی واحدها هم پیشرفت و سودآوری را به شرکت آورد هم جلوی هرزگردی و موازیکاری را گرفت. غصن توانست ظرف کمتر از دو سال بخش آمریکای جنوبی میشلن را دگرگون کند و در زمرهی یکی از پربازدهترین بخشهای شرکت قرار دهد.
اولین موفقیت بزرگ کارلوس غصن در شعبهی برزیل شرکت تایرسازی میشلن بدست آمد.
اولین موفقیت بزرگ کارلوس غصن در شعبهی برزیل شرکت تایرسازی میشلن بدست آمد.
بعد از این موفقیتهای چشمگیر هیات مدیره میشلن او را در ۱۹۸۸ به مدیرعاملی بخش آمریکای شمالی منصوب کرد. کارلوس باز هم همان موفقیتها را تکرار کرد و به میل خودش ساختار میشلن را تغییر داد تا سوددهی را هرچه بیشتر کند. او در آن سالها تازه با همسرش ریتا ازدواج کرده بود ولی خیلی زود خانوادهاش با حضور چهار فرزند شلوغ شد و به یک باره وظایف پدری هم بر دوشش افتاد. این اتفاقات همزمان شد با ریاست او بر هیات مدیرهی میشلن و درگیری بیشتر او با کار؛ ولی به قول خودش «با برنامهریزی درست میتوان از پس هر مشکلی بر آمد». کارلوس با همه مشغلهاش همیشه برای خانواده وقت داشت و وقت میگذاشت. در آمریکا که بود شرکت تایرسازی یونیرویال را خرید و در میشلن ادغام کرد؛ او این کار را با مهارتی مثالزدنی انجام داد: هم مدیران و هم نمایندگان کارگران یونیرویال را جمع کرد و متقاعدشان کرد که شیوه کار منعطف و با ساعات متغیر به نفع آنها است به خصوص کارگران خط تولید؛ بعد به سراغ مسائل مالی رفت و در نهایت نیروهای تخصصی ماهر را نگه داشت و عذر باقی را خواست.
با وجود نتایج خیرهکنندهی غصن، شرکت خانوادگی میشلن که سالها به ریاست فرانسوا میشلن اداره میشد بعد از اعلام بازنشستگی، تصمیم به جایگزینی او با پسرش ادوارد گرفت؛ با این جابهجایی طبیعتا دیگر جایی برای غصن نمیماند؛ کارلوس در ۱۹۹۶ از میشلن رفت و از ۱۹۹۷ بعد از چند مرتبه مذاکره با لوییس شوئتزر مدیر عامل وقت شرکت فرانسوی و زیانزده رنو، پذیرفت به عنوان معاون اجرایی به این شرکت برود.
وقتی غصن به رنو ملحق شد شرایط واقعا بد بود طوری که او بعدها در مصاحبهای جو و فرهنگ آن روزهای این شرکت را نابودکننده توصیف کرد. او در مصاحبهای با مجلهی فورچن اوضاع را این طور وصف کرده: «جلسات پیدرپی که در آنها دربارهی همه چیز صحبت میشد ولی حاصلی در پی نداشت؛ خیلی وقتها نمیشود هم به اصول اخلاقی به طور صددرصد متعهد بود هم انتظار داشت کیفیت محصولات بالا باشد، آنها این موضوع را متوجه نبودند. ولخرجی بیداد میکرد؛ یک موقع میدیدی برای یک قطعه ساده پول هنگفتی خرج میشود؛ نظارت بر این موارد اصلا نبود.»
کارلوس از میشلن بیرون آمد و به رنو رفت. او با ذکاوت فوقالعادهی مدیریتی خود توانست رنو را از شرکتی ورشکسته به یکی از بهترین خودروسازیهای دنیا تبدیل کند.
کارلوس با ذکاوت فوقالعادهی مدیریتی خود توانست رنو را از شرکتی ورشکسته به یکی از بهترین خودروسازیهای دنیا تبدیل کند.
غصن به محض ورود به رنوی فربهی آن زمان کل سازمان را مجبور کرد رژیم بگیرد؛ کارخانههای ضررده رنو در بلژیک را تعطیل کرد و متعاقب آن ۳۳۰۰ کارگر را بیرون ریخت. حقوقها را کاهش داد و نظام نظارتی پیچیدهی سابق را تبدیل به یک رویهی ساده، دقیق و شفاف کرد. بعد از انجام دادن این کارها بود که به او لقب «هزینهکُش» را دادند؛ او اصولا فارغ از میزان درآمد سازمان تحت نظرش از خرج بیمورد دوری میکند و علاقهای به پرداخت هزینههای سنگین برای نامهای بزرگ ندارد. رنو خیلی زود نتیجه تلاشهای مدیر جوان جدیدش را دید و به سوددهی افتاد. رنوی رو به زوال در عرض چند سال به یکی از خودروسازان پیشتاز بدل شد. در سال ۱۹۹۲ حدود ۸۰ درصد از سهام این شرکت متعلق به دولت فرانسه بود ولی تا سال ۲۰۰۵ و زیر نظر غصن این رقم به ۱۶ درصد کاهش یافت تا رنو یکی از پرفروشترین برندها در اروپای غربی شود.
شوئتزر که خود را در پناه نیروی پرتوان غصن میدید در سال ۱۹۹۹ دست به یک ریسک بزرگ زد؛ او ۷ میلیارد دلار به شرکت خودروساز ژاپنی نیسان پول تزریق کرد و در ازای آن ۴۴٫۴ درصد از سهام آن را برای رنو خرید. او هیات مدیره نیسان را مجاب کرد با مدیرعاملی کارلوس غصن بر این شرکت موافقت کنند؛ غصن ادعا کرد که طی دو سال یا این شرکت را به روزهای اوج باز میگرداند یا از سمت خود استعفا میکند. کسانی که غصن را میشناختند، میدانستند این فقط در حد حرف و شعار نیست و وقتی او هدفی را مد نظر قرار میدهد، تحت هر شرایطی به آن خواهد رسید. غصن تعدادی از کارمندان نمونه رنو را بهعنوان سرپرست گروهها انتخاب کرد و برای هر تیم، مدیری کلیدی را برگزید و عازم توکیوی ژاپن شد. غصن که به او به چشم حلال مشکلات نگاه میشد با وضعیت بسیار بدی مواجه بود؛ فروش نیسان افتضاح بود، ۲۰ میلیارد دلار بدهی داشت و هفت سال از هشت سال قبل را زیان داده بود؛ تیراژ تولیدش هم از ده سال قبل در ۱۹۸۹ هیچ فرقی نکرده بود. اوضاع آنقدر خراب بود که خود غصن هم بخت زیادی برای موفقیت نمیدید. با این حال کار را شروع کرد: سال اول را فقط به بررسی وضعیت موجود، در آوردن آمارها و اطلاعات دقیق و ریز شدن در جزئیات و طرحریزی یک نقشه راه جدید گذراند. به خاطر همین روند نزولی مالی شرکت باز هم ادامه یافت. شیوهی کاری نیسان در مقایسه با رقبای هموطنش مثل تویوتا و هوندا واقعا عقب افتاده بود؛ در عین حال فنآوری بهروزی هم نداشت.
رنو در سال ۱۹۹۹ بخش بزرگی از سهام نیسان را خرید و با مدیریت کارلوس، نیسان هم از رکود خارج شد.
رنو در سال ۱۹۹۹ بخش بزرگی از سهام نیسان را خرید و با مدیریت کارلوس، نیسان هم از رکود خارج شد.
یکی از مشکلات نیسان به مازاد نیرو بر میگشت؛ در ژاپن رسم بود که هیچ شرکتی بعد از استخدام کسی را اخراج نمیکرد و به نوعی هرکس دائمالعمر میتوانست در شغلش بماند؛ اما غصن شمشیر عربیاش را به دست گرفت و بر سر این قانون نانوشته زد؛ او ۵ کارخانه نیسان را بست و ۲۱ هزار نفر را اخراج کرد. همچنین به رابطه صمیمی میان خودروسازان و قطعهسازان که در فرهنگ ژاپنی کاملا جا افتاده بود پایان داد و به جایش روابط رسمی کاری برقرار کرد. کارلوس با فروش سهام شرکای ۱۱۰۰ قطعهساز تا حد زیادی بدهیها را تسویه کرد. در آخر هم خون مهندسی تازهای به رگهای فرتوت نیسان وارد کرد؛ برجستهترین مهندسان شرکتهای رقیب مثل ایسوزو را استخدام کرد و کارشناسان خبرهی رنو را از فرانسه فرا خواند. برای غلبه بر مشکل چندزبانی کارکنان، زبان رسمی شرکت را به انگلیسی تغییر داد و همه را مجبور به یادگیری و صحبت به این زبان کرد؛ هر مدیری هم که انگلیسی را میآموخت پاداش میگرفت. بنجامین فولفورد مدیر مالی نیسان در این باره میگوید: «تکلم به انگلیسی خیلی کمک میکند؛ چون زبان مادری کارکنان نیست و همه مجبورند افکارشان را به شکل ساده و همهفهم بیان کنند.»
پیشتر غربیها در سمتهای بالای مدیریتی و اجرایی شرکتهای ژاپنی کار کرده بودند ولی وقتی در سال ۲۰۰۰ غصن به ریاست نیسان منصوب شد اولین مدیر عالیرتبهی خارجی بود که در صنعت خودروی ژاپن وارد میشود.
تعجب میکنم که بعضی میان میگن رنو زیر چتر نیسان ! چیزی ندارم که بگم جز اینکه تا جایی که من میدونم صاحب شرکت نیسان همین رنو هستش و مدیر عامل نیسان هم از رنو هست . در ضمن گویا باز خبر نداری که کیا اپتیما بازار رو کاملا به تلیسمن باخته . منتظر باش مگان جدید هم بیاد میبینی که دنیای سگمنت c و d زیر ۱۵۰ میلیون هم کاملا بازنده ی رنو میشه . و در آخر به نظر کیا و هیوندای کاملا جهانی هستن و در صدرهای جدول از این هم شکی ندارم اما همیشه روی یک برند تعصب داشتن به درد نمیخوره و دنیا در حال عوض شدنه همانطور که چینی هادارن در ایران به خصوص به برندهای معتبر فشار میارن . در آخر من بحثی ندارم با هیچ کس اما جواب تاخت و تازهای مغرضانه می ایستم و به صورت منتطقی جواب میدم با اجازه ی همگی