از بین بردن یکی از عوارض آزاردهنده شیمیدرمانی با نور و صدا
اگر شما یا آشنایانتان مراحل شیمیدرمانی را پشت سر گذاشته باشید، ممکن است با عارضه جانبی که معمولا تحت عنوان «مغز شیمیایی» نامیده میشود، آشنا باشید. اکنون دانشمندان با استفاده از نورهای چشمکزن و اصواتی در فرکانس مشخص، راه سادهای برای محافظت از سلولهای مغز در برابر آسیب ایجاد کردهاند.
به گزارش دنده6: شیمی درمانی یکی از بهترین درمانها برای بسیاری از سرطانها است، اما متاسفانه اثرات آن در سراسر بدن از جمله مغز احساس میشود.
به نقل از نیواطلس، بیماران اغلب عارضه «مه مغزی» را گزارش میکنند که بر حافظه، تمرکز و تصمیمگیری تاثیر میگذارد و برای آنها مشکل ایجاد میکند و بر تفکر و رفتار آنها تاثیر میگذارد.
در حالی که به طور معمول پس از پایان شیمیدرمانی این عوارض از بین میرود، میتواند یک وقفه ناامید کننده در زندگی روزمره برای چندین ماه باشد.
اکنون یک مطالعه جدید توسط محققان مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) ممکن است یک درمان نسبتا ساده را برای مقابله با این اثرات نامطلوب کشف کرده باشد و از همه بهتر، این درمان کمتر از خود شیمیدرمانی تهاجمی است. تنها کاری که باید انجام دهید، این است که به چند چراغ چشمکزن نگاه کنید و روزانه به برخی صداها گوش دهید.
مطالعات قبلی توسط محققان نشان داده است که نورهایی که با فرکانس ۴۰ هرتز سوسو میزنند و صداهایی که با سرعت یکسان پخش میشوند، میتوانند مغز را تحریک کنند تا نوسانات گامای بیشتری تولید کند. این امواج مغزی از ۲۵ تا ۸۰ هرتز متغیر هستند و زمانی رخ میدهند که شما بسیار هوشیار هستید و به مواردی مانند تمرکز کمک میکند.
از آنجایی که به نظر میرسد افراد مبتلا به بیماری آلزایمر با این امواج گاما مشکل دارند، محققان مؤسسه فناوری ماساچوست به این فکر افتادند که آیا این میتواند یک درمان ساده برای بهبود علائم آنها باشد و مطمئنا، آزمایشها روی موشها کاهش التهاب، سطوح پایینتر پروتئینهای سمی که تصور میشود به انحطاط عصبی کمک میکنند و بهبود در تستهای شناختی پس از نور و صدا درمانی را نشان داد. در این مطالعه جدید، محققان مؤسسه فناوری ماساچوست توجه خود را به یک بیماری متفاوت معطوف کردند و آن مغز شیمیایی بود.
این گروه درمان را روی موشهای دارای مغز شیمیایی با دادن داروی رایج شیمیدرمانی سیس پلاتین به مدت پنج روز، سپس پنج روز بدون دارو و پنج روز مجددا با دارو با تقلید از رژیم دوز مصرفی انسانها، آزمایش کردند.
برخی از آنها «گاماتراپی» دریافت کردند که شامل یک ساعت قرار گرفتن در معرض نور و صدای ۴۰ هرتز در روز بود، در حالی که گروه شاهد فقط شیمی درمانی را به تنهایی دریافت کردند.
سه هفته بعد، موشهای گروه شاهد بسیاری از اثرات مغزی شناختهشده شیمیدرمانی، از جمله حجم کوچکتر مغز، آسیب دیانای، التهاب و آسیب به میلین را که پوشش محافظ اطراف نورونها است، نشان دادند. جمعیت سلولهای مغزی آنها که میلین تولید میکنند، به نام الیگودندروسیت (oligodendrocyte) نیز کاهش یافت.
با این حال، موشهایی که در طول مدت شیمی درمانی روزانه گامادرمانی دریافت کردند، کاهش قابل توجهی در همه این علائم نشان دادند. آنها همچنین در آزمایشاتی که حافظه و عملکرد اجرایی حیوانات را اندازهگیری میکنند، بسیار بهتر عمل کردند.
هنگامی که محققان بیان ژن را تجزیه و تحلیل کردند، دریافتند که ژنهای مرتبط با التهاب و مرگ سلولی در موشهایی که تحت درمان با گاما درمانی قرار گرفتهاند، سرکوب شدهاند.
لی-هوئی تسای (Li-Huei Tsai)، نویسنده ارشد این مطالعه میگوید: این درمان میتواند آسیب دیانای و التهاب را کاهشدهد و تعداد الیگودندروسیتها را افزایش دهد. الیگودندروسیتها سلولهایی هستند که میلین اطراف آکسونها را تولید میکنند. ما همچنین دریافتیم که این درمان باعث بهبود یادگیری و حافظه و افزایش عملکرد اجرایی در حیوانات میشود.
مشخص شد که این مزایا، حداقل تا حدی، تا چهار ماه پس از درمان باقی میمانند و گامادرمانی اگر همزمان با شیمیدرمانی به جای شروع پس از آن انجام شود، بسیار بهتر عمل میکند.
مطالعات بعدی اثرات مثبت مشابهی را در موشهایی که داروی شیمی درمانی متفاوتی به نام متوترکسات دریافت میکردند، نشان داد. در حالی که آزمایش روی موشها شامل کاشتهای مغزی برای رساندن مستقیم نور و صدا به نورونها بود، آزمایشهای انسانی قبلی برای آلزایمر نشان دادهاند که مزایای مشابهی را میتوان تنها با استفاده از یک صفحه نمایش هماهنگ و بلندگو به دست آورد. اگر این روش کارساز باشد، میتواند به بخشی استاندارد از شیمیدرمانی برای بیماران تبدیل شود تا درمان نجاتبخش کمتر برای آنها ناراحتکننده باشد.
این گروه همچنین قصد دارند گاماتراپی را در برابر سایر بیماریهای عصبی مانند پارکینسون و مولتیپل اسکلروزیس به طور مخفف اماس آزمایش کنند. آزمایشهای بالینی روی بیماران مبتلا به آلزایمر نیز در حال انجام است.
این تحقیق در مجله «Science Translational Medicine» منتشر شده است.