اخبار خارجیاسلایدر

نبرد گریت وال تانک 500 و فورد اورست

در بازارهای جهانی، خریداران برای خودروهای آفرودی به سمت برندهای شناخته‌شده گرایش دارند اما آیا تانک ۵۰۰ می‌تواند این رویه را تغییر دهد؟ 

به گزارش دنده 6 – در بازارهایی مثل استرالیا، بخش خودروهای آفرودی تحت سلطهٔ تویوتا، فورد، نیسان، ایسوزو و میتسوبیشی است. این برندها در طول دهه‌ها تجربیات زیادی در زمینهٔ ساخت خودروهای آفرودی کسب کرده و هم‌اکنون خودروهای فوق‌العاده‌ای را برای استفاده روی جاده و خارج از جاده تولید می‌کنند. بااین‌حال، این باعث نشده که خودروسازان جدید شانس خود را در بخش پرطرفدار شاسی‌بلندهای آفرودی هفت‌نفره امتحان نکنند. یکی از این تازه‌واردها، تانک ۵۰۰ از گریت وال است. این خودرو هنگام عرضه در استرالیا ما را تحت تأثیر قرار داد اما در برابر یکی از بهترین خودروهای این بخش یعنی فورد اورست چطور عمل خواهد کرد؟ برای پاسخ دادن به این سؤال، دو خودرو را روی جاده و خارج از جاده در برابر هم قرار داده‌ایم. هردو ماشین با بالاترین نسخهٔ خود به این رقابت آمده‌اند ولی اختلاف قیمت قابل‌توجه بیش از ۱۰ هزار دلاری بین آن‌ها وجود دارد.

قیمت
تانک ۵۰۰ در استرالیا فقط با یک قوای محرکهٔ هیبریدی عرضه می‌شود که از یک پیشرانهٔ ۲ لیتری بنزینی توربو به همراه یک موتور الکتریکی تشکیل شده و مجموعاً ۳۴۲ اسب بخار قدرت و ۶۵۰ نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند. این نیرو از طریق یک گیربکس ۹ سرعته اتوماتیک به سامانهٔ چهارچرخ محرک تحویل داده می‌شود. ظرفیت یدک کشی ۳ تنی تانک ۵۰۰، از رقیب آمریکایی ۵۰۰ کیلوگرم کمتر است ولی از تجهیزات آفرود زیادی مثل قفل دیفرانسیل جلو و عقب، گیربکس کمکی ضریب سنگین و ۱۱ حالت رانندگی مختلف بهره می‌برد. این شاسی‌بلند چینی در قبال قیمت ۴۸,۸۰۰ دلاری تیپ اولترای خود امکانات زیادی مثل تودوزی چرمی ناپا، سیستم صوتی پریمیوم اینفینیتی، پله‌های جانبی تاشو، گرم‌کن و تهویه صندلی‌های ردیف اول و دوم و… ارائه می‌کند.

برخلاف رقیب چینی، فورد اورست در تیپ پلاتینوم با یک پیشرانهٔ ۳ لیتری V6 توربودیزل عرضه می‌شود که ۲۴۷ اسب بخار قدرت و ۶۰۰ نیوتن متر گشتاور دارد و به یک گیربکس ۱۰ سرعته اتوماتیک متصل است. چندین حالت رانندگی، قفل دیفرانسیل عقب، محافظ زیر بدنه، دوربین نماهای آفرود و گیربکس کمکی ضریب سنگین ازجمله تجهیزات آفرودی این شاسی‌بلند آمریکایی هستند درحالی‌که در تیپ پرچم‌دار پلاتینوم امکاناتی مثل سانروف پانوراما، سیستم صوتی با ۱۲ بلندگو، صندلی‌های چرمی، نورپردازی داخلی، درر صندوق برقی و… ارائه می‌شود. این ویژگی‌ها اما هزینه دارد و قیمت اورست پلاتینوم از ۵۳,۵۰۰ دلار آغاز می‌شود که با مالیات و برخی آپشن‌ها، نهایتاً به ۶۰,۲۰۰ دلار می‌رسد.

داخل
تانک ۵۰۰ هرچند حدود ۱۱ هزار دلار از اورست ارزان‌تر است اما هنوز هم کابین زیبایی دارد و حتی چشمگیرتر از رقیب آمریکایی به نظر می‌رسد. داشبورد این شاسی‌بلند چینی تحت سلطهٔ یک نمایشگر لمسی بزرگ است و همه‌چیز از بالای داشبورد گرفته تا کنسول مرکزی و رو دری‌ها بسیار زیبا هستند. کیفیت ساخت هم خوب است و تنها مشکل، تریم طرح چوب است که کمی ارزان‌قیمت به نظر می‌رسد. صندلی‌های چرمی تانک ۵۰۰ اولترا با قابلیت تنظیم عالی و ماساژور، فوق‌العاده هستند و در ردیف دوم هم برای افرادی با قد بیش از ۱۹۰ سانتی‌متر همچنان فضای پا و سر کافی وجود دارد. خوشبختانه این صندلی‌ها به جلو هم کشیده می‌شوند تا فضای بیشتری برای ردیف سوم فراهم شود. این صندلی‌ها حتی برای بزرگ‌سالان هم نسبتاً راحت هستند ولی متأسفانه دسترسی آسان به ردیف سوم فقط از سمت راننده صورت می‌گیرد که برای خیابان‌های استرالیا مشکل‌ساز است. با باز کردن در صندوق افقی سنگین تانک ۵۰۰، پشت صندلی‌های ردیف سوم فقط ۱۰۰ لیتر فضای بار وجود خواهد داشت ولی با خواباندن این صندلی‌ها، این عدد به ۷۹۵ لیتر می‌رسد.

فضای کابین فورد اورست هم در هر سه ردیف صندلی‌ها برای بزرگ‌سالان مناسب است و عنصر اصلی داشبورد این خودرو نیز یک نمایشگر بزرگ ۱۲ اینچی است. بااین‌حال، درحالی‌که تانک به دلیل فقدان کنترل‌های فیزیکی برای تنظیمات پرکاربرد، امتیاز از دست می‌دهد، در فورد دسترسی به تنظیمات سیستم تهویه از طریق کنترل‌های فیزیکی سنتی به‌آسانی صورت می‌گیرد. در کابین اورست متریال نرم فراوانی دیده می‌شود و صندلی‌ها هرچند فاقد ماساژور هستند اما پشتیبانی بهتری از بدن نسبت به تانک دارند. صندلی‌های ردیف دوم فورد به‌اندازهٔ رقیب چینی جادار است اما ورود به صندلی‌های ردیف سوم بسیار آسان‌تر از تانک ۵۰۰ صورت می‌گیرد. همچنین برخلاف شاسی‌بلند گریت وال، در صندوق برقی اورست به‌راحتی باز می‌شود و فضای بار ۲۶۰ لیتری را پشت ردیف سوم ارائه می‌کند که این عدد در پشت ردیف دوم به ۹۰۰ لیتر می‌رسد؛ بنابراین، اورست با چرخ زاپاسی که زیر خودرو نصب شد، از لحاظ فضای داخلی برتری واضحی نسبت به تانک ۵۰۰ دارد.
مصرف سوخت
سازندگان برای هردوی این خودروها مصرف سوخت ترکیبی ۸.۵ لیتر را اعلام کرده‌اند اما نه موتور دیزلی فورد و نه هیبریدی گریت وال در آزمایش واقعی نتوانستند به این عدد نزدیک شوند. بااین‌حال، در رانندگی ترکیبی ما شامل پیمایش‌های بزرگراهی و ترددهای شهری، پس از یک هفته، فورد به مصرف ۹.۹ لیتر در هر صد کیلومتر رسید اما قوای محرکهٔ هیبریدی تانک آن‌طور که انتظار می‌رفت کارآمد نبود و در هر صد کیلومتر ۱۱.۷ لیتر بنزین سوزاند.

رانندگی
کابین تانک ۵۰۰ بسیار ساکت است و کمترین سروصدای باد و جاده به داخل وارد می‌شود. تجربهٔ رانندگی این خودرو چنان ساکت و آرام است که از یک شاسی‌بلند آفرودی با این توانایی‌ها انتظار نمی‌رود. تانک ۵۰۰ در خارج از جاده هم فراتر از انتظارات عمل کرد و با وجود استفاده از لاستیک‌های جاده‌ای، به‌راحتی از سربالایی‌های سخت بالا می‌رفت. پیشرانهٔ ۲ لیتری چهار سیلندر هیبریدی هم در این شرایط عملکرد خوبی دارد هرچند که مدت زیادی روی حالت تمام الکتریکی دوام نمی‌آورد. جابجایی بین نیروی برق و بنزین هم به نرمی صورت نمی‌گیرد و آرامش قابل‌توجه خودرو را از بین می‌برد. هرچند تانک ۵۰۰ شتاب خوبی دارد اما وزن ۲۶۰۵ کیلوگرمی آن کاملاً احساس می‌شود زیرا پیشرانهٔ بنزینی به‌تنهایی فقط ۲۴۱ اسب بخار قدرت دارد هرچند که سیستم هیبریدی آن‌قدر هوشمند هست که باطری را همیشه در حالت شارژ و قابل‌استفاده نگه دارد. هنگام ترمز گیری‌های شدید یا پیچیدن، حرکات بدنه زیاد است که در چنین خودروی بزرگ و سنگینی احساس ناراحتی را به دنبال خواهد داشت درحالی‌که اورست کنترل بدنهٔ بسیار بهتری دارد و کنترل آن در پیچ‌ها بسیار آسان‌تر است.

پیشرانهٔ دیزلی فورد هرچند قدرت کمتری دارد اما کشش بسیار خوبی را فراهم می‌کند و دسترسی به نیروی آن آسان‌تر است که برای سبقت‌گیری‌های سریع بسیار مفید خواهد بود. هرچند اورست مثل رقیب چینی به سیستم کمکی پایین رفته از شیب‌ها مجهز است اما فقط یک قفل دیفرانسیل در عقب دارد درحالی‌که تانک ۵۰۰ به قفل دیفرانسیل جلو هم مجهز است. بااین‌حال، در خارج از جاده، اورست با فاصلهٔ زیاد از زمین و کشش کافی، عملکردی اثبات‌شده دارد. خودروی آزمایشی ما اما از رینگ‌های بزرگ ۲۱ اینچی با لاستیک‌های جاده‌ای استفاده می‌کرد که سواری بسیار سفتی را به همراه داشت و خودرو چه در سرعت‌های پایین و چه بالا، روی دست‌اندازها عملکردی ناراحت را به نمایش می‌گذاشت. البته رینگ‌های کوچک‌تر ۱۸ اینچی با لاستیک‌های آل‌ترین بدون هزینهٔ اضافی برای اورست ارائه می‌شوند. به‌طورکلی، روی جاده هرچند اورست خودروی ساکتی است اما تانک ساکت‌تر احساس می‌شود.

نتیجه‌گیری
این مقایسه نشان داد که تانک ۵۰۰ چقدر به خودروی معتبر و باسابقه‌ای مثل فورد اورست نزدیک شده است. این شاسی‌بلند چینی روی جاده بسیار راحت است و در آفرود هم توانایی‌های بالایی دارد ولی مشکلاتی شامل سیستم آزاردهندهٔ پایش توجه راننده، قوای محرکهٔ مردد و کنترل ضعیف بدنه هم در آن دیده می‌شود که ممکن است برای خریداران ناراحت‌کننده باشد. به همین دلیل، خیلی‌ها می‌خواهند خودرویی اثبات‌شده مثل فورد اورست را بخرند و از دید ما هم این شاسی‌بلند آمریکایی همچنان برتر است. بااین‌حال، تانک ۵۰۰ واقعاً ما را تحت تأثیر قرار داد. ممکن است این ماشین به مذاق همهٔ خریداران خوش نباید اما مطمئناً توانایی‌های زیادی دارد که خصوصاً با توجه به قیمت، بسیار چشمگیر خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا